مسائل ازدواجهمه مقالات

جدایی و فاصله گرفتن در زندگی زناشویی

دادگاه خصوصی :

برخی از اوقات شما هر روز صبح گزارشی را به مادر محترمتان و یا به خواهرتان یا به دوستتان می دهید.

این ها فاجعه است.دادگاه های خصوصی همیشه آخرش به خیانت و جنایت و ظلم و بیداد، ختم می شود.

دوستی که برای شما طرف مقابل دادگاه خصوصی می شود با شما مسئله دارد. یعنی برخی اوقات آگاه و ناآگاه دلش می خواهد زندگی شما را به هم بریزد.

اگر خودش زندگی خوبی دارد می‌خواهد زندگی شما بد شود.اگر هم زندگی بدی دارد می‌خواهد شما هم زندگی بدی داشته باشید تا مانند او شوید؛

یا اگر همسری ندارد ترجیح می‌دهد شما هم همسری نداشته و هر دو با هم باشید ‌نگویید فلانی دوست صمیمی من است ، دوست صمیمی کسی است که شما همان بار اول چیزی در این رابطه به او گفتید ، بگوید من نمی خواهم بشنوم.




دادگاه خصوصی

 

اما سومین دادگاه که بسیار مهم است دادگاه کلی و عمومی است ، یا دادگاه دیگران. گر چه هر سه به هم مرتبط هستند ولی به دلیل این که در جامعه ی ما مشکل فراوان است به سه صورت مطرح شد:

۱– دادگاه درونی
۲– دادگاه خصوصی
۳– دادگاه عمومی

هیچ زن و شوهری حق ندارند درباره ی زندگی زناشویی شان با هیچکس ، هیچ وقت ، هیچ حرفی بزنند ، هیچ وقت:




به من نگویید درد دل کردن خوب است.

این یکی از مزخرفات فرهنگی ما و بقیه جوامع است. درد و دل کردن هیچ خوب نیست. این همان دادگاه خصوصی و دادگاه درونی داشتن است.

در دل هیچ مشکلی را حل نمی‌کند. آدم سالم در دنیای امروز درد دل کسی را نمی شنود.

یادتان باشد :

راز همسر شماست. سِر همسر شماست.زندگی همسر شماست و شما حق این کار را ندارید.

فروشگاه الو کالا

مگر اینکه او اجازه دهد و آگاه و موافق باشد و از شما بخواهد بروید صحبت کنید.

همچنین هرگز ، هرگز ، هرگز شما از چنین چیزی به هیچ نتیجه ای نمی رسید. حتی وقتی که فکر می کنید با دوستتان که صحبت کردید، با مادرتان که صحبت کردید ، با پدرتان که صحبت کردید ، شما را راهنمایی و کمک می‌کنند.

شما حتی موضوع و مسئله را نفهمیدید و رفتید زندگیتان را درست کنید.دروغ محض است. درست مثل این که بگویید فرزند من یک مشکل جدی مغزی داشت ، رفتم نزد مادربزرگش که خیلی هم دوستش دارد و درمانش کرد!

قرار است برای همدیگر دوا و دکتر باشیم. قرار نیست هم درد هم باشیم. این هیچ مسئله ای را حل نمی کند. خوب خودت

این بقایای یک جامعه ی وابسته ، برده ، بدبخت بیچاره و وامانده ای است که فقط دلش می خواهد در دل تاریک تاریخ در سرمای زمستان ، بدنش را به بدن فرد دیگری بچسباند که از گرمای بدن او احساس امنیت کند و آرام بگیرد.

حتی بهتر است وقتی که نزد تراپیست که می روید با هم بروید. هیچ وقت هم تنها نروید. اگر اصرار کردید و نیامد آن وقت حق دارید تنها بروید. بازی در نیاورید.

روزی که شما می گویید رفتم با یک کسی صحبت کردم یا با مادرم حرف زدم و آرام شدم ، ابداً چنین نیست. درست است که تخلیه شده اید اما دردسرهایی پشت آن است.

دادگاه خصوصی

روزی که با دیگری صحبت نکردید و با خودتان هم صحبتی نداشتید، آن وقت است که با همسرتان صحبت می‌کنید و آن زمان است که کمک می‌گیرید و مسئله را حل می کنید.

پدر و مادر شما هیچ تخصصی ، هیچ آگاهی و هیچ توانایی برای حل مسائل شما ندارند. دوست های شما نیز همچنین. خوب خودت

حتی اگر دوست شما متخصص باشد برای این که رابطه ی شما اجازه ی ارتباط درمانی را نمی دهد.

همچنین اگر مادر یا خواهرتان حرفی زد ، خواهر شما به همسرتان ارتباطی ندارد.

شما فرض کنید که مادر یا خواهرتان چیزی به شما می گوید، همسرتان نمی تواند بگوید این موضوع را باید به من بگویی ، برای اینکه راز آنهاست و بین مادر و دختر است.

من اگر به شما بگویم که هزاران طلاق و جنگ‌های بی دلیلی را دیده‌ام که اگر روز اول این دوستان اقدام می‌کردند ، صد درصد می توانستند زندگیشان را بسازند.

چه عشق ها و خانواده ها و چه بچه هایی از پا در آمدند به خاطر این که شما یا دوستتان، با دوستی که از ده نفر، نه نفرشان دوست واقعی نیستند.

یا پدر و مادری که همیشه جانب ها و نظرهایی عجیب و غریب دارند.برخی اوقات با صدها پدر و مادری رو به رو شدم که چون با ازدواج پسر و دخترشان مخالف بودند ، از این که فهمیدند پسرشان یا دخترشان طلاق می گیرند ، جشن گرفتند.

حتی حاضرند بیچارگی و درماندگی و بدبختی بچه ها و نوه هایشان را ببینند ، فقط به خاطر این که بگویند دیدی من گفتم نکن ، آن هم با حماقت و خودخواهی بی شرمانه.

در صورتی که اگر هم با ازدواج پسر و دختر تان مخالفید ، با تمام وجود باید کمکشان کنید ، آرزوی خوشبختی کنید ، دعا کنید و هر کاری که می توانید برایشان انجام دهید.

متاسفانه بزرگترین دلیل جنگ و جدایی و طلاق ، دخالت اطرافیان است.

لشکرکشی :

غالب اوقات شما فکر می کنید که وقتی ازدواج می کنید باید بروید دنبال لشکر.

اولاً افراد را موافق نظر خودتان کنید و نظر دیگران را ، راجع به همسرتان خراب کنید و او را ببرید این طرف و آن طرف.

بنابراین آماده ایم برای جنگ ، حتی بعد از مدتی می‌روید سراغ بچه های بیچاره که آنها را بیاورید سمت خودتان. پسرم سمت من است ولی دخترم سمت پدرش.

لشکرکشی

یعنی ما در حال جنگ و لشکرکشی هستیم روزی که این کار ها را می کنید برای جنگ و نابودی آماده اید و روزی که بچه ها این وسط قرار بگیرند میان شما دو تا، له می‌شوند و بعد از این هم که شما هر دو کارتان تمام است.

ما لشکر کشی نداریم ، ما در کدام جنگ هستیم که با همسرمان می جنگیم ، این فاجعه است.

در فرهنگ ما که می گویند گربه را باید دم حجله کشت. می دانید داستانش چیست؟

عروس و دامادی رفتند در حجله. جلوی در حجله داماد به گربه گفت برای من آب بیاور ، گربه چرخید و نرفت داماد گفت من به تو گفتم برو آب بیار و اِلا تو را می کشم.

گربه دوباره چرخید. داماد گفت سرت را گوش تا گوش می برم ، گربه باز نرفت گربه را گرفت و سرش را برید به زنش گفت برو برای من آب بیار زنش رفت آب آورد.

اسم این ، گربه در حجله کشتن است و متاسفانه بسیاری از ما فکر می‌کنیم که باید گربه را در حجله کشت ، در صورتی که فاتحه ی ما همان جا خوانده می شود. شما از حالا آماده شدید برای نابودی خودتان بنابراین لشکرکشی را کنار بگذارید.

جدایی و فاصله گرفتن :

مورد بعدی جدایی و فاصله گرفتن است. یعنی دیگر به او کاری ندارید یا می گویید ولش کن اصلاً برود.

بعضی از شما خیلی زود جدا می شوید یا می گویید بگذارید برود من که بچه را دارم یا او که بچه ها را دارد و من می روم دنبال کار و زندگی و بدبختی و تصمیم به جدایی می گیرید ، یعنی نگاه شما نگاهی است برای جدایی.

یا می گویید اصلاً به او احساس و علاقه ای ندارم و اصلا هیچی بین ما نیست. اما به خاطر بچه ها مهمانی می رویم ولی بعد توی ماشین که هستیم هیچی با هم نمی گوییم.

جدایی و فاصله گرفتن

آنجا که می رویم یکی دو دفعه می آید و می گوید عزیزم چیزی نمی خوای ، من می گم نه ، برای این که حفظ ظاهر کنیم.

به خانه هم که برمیگردیم او می رود اتاق خودش و من هم اتاق خودم ، جدا و تنها شما ازدواج نکردید که جدا و تنها باشید.

این کار شما را بالاخره از پا در می آورد و مهم این نیست که بچه ها می دانند یا نه ، دیگران می‌دانند یا نه.

خاطر آسوده کردن :

نباید بعدی خاطر آسوده کردن است. نه این که دادگاه ها را چند تا کنید ، به قولی طلبکار نشوید.

شما می‌دانید یک گرفتاری بزرگ مخصوصاً در مردها این است ، چون مادرشان دوستشان داشته ، به آنها گفته اند تو باید دنبال زن ها بدوی.

اشکال کار مرد این است که وقتی یک زنی می گوید من تو را دوست دارم ، می رود با او ازدواج می کند.

مطالعاتی که روی زن و مرد هایی که با هم زندگی می کنند ، کاملاً نشان می دهد تنها چیزی که امتیاز این نوع زندگی است ، مرد هنوز یک کوششی برای نگه داشتن زن می کند.

متاسفانه این گرفتاری بزرگی است. خاطر آسوده نکنید.اشکال کار این است که شما درست در زندگی تان مانند دو تا اتومبیل هستید که در بزرگراه هستید ، از هم جدا شده اید و گرچه اول ممکن است همدیگر را ببینید ولی به زودی دیگر همدیگر را نخواهید دید.

هیچ وقت خاطر آسوده نکنید. هیچ وقت فکر نکنید او اینجاست ، هیچ وقت فکر نکنید که او مانده و همین جاست.

یکی از گرفتاری های مردها این است که مردها یک تصور و توهمی دارند که این زن مخصوصاً اگر بچه داشته باشید ، می ماند. خوب خودت

خانمی آمد نزد من و گفت که من یک حرف خیلی بدی به مادر شوهرم که خیلی عصبانی ام کرد ، زدم و شوهرم چسبیده به این که ما باید طلاق بگیریم و چنین و چنان.

بالاخره من یکی دو دفعه تلفن کردم آقا نیامد ، بالاخره جلسه ی سوم توانستم بعد از آشنایی تلاش کنم بیاید.

جلسه ی سوم ، این شد ، اولاً کج نشست و به من هم محل نمی گذاشت. بعد از ۲۰ دقیقه دیدم زورم به او نمی رسد، برگشتم به او گفتم که می توانم از تو خواهشی بکنم ، به من بگویی واقعاً چه شد؟

شروع کرد که بله این جوری شد؟ موضوع را گفت ، گفتم من نمی دانستم شما حق داشتید. زنی که چنین حرفی به مادر شوهرش می‌زند را طلاق بدهید.

همان بهتر که طلاق بدهند. آقا یک دفعه صندلیش را چرخاند ، و گفتم بله.خانم هم یک نگاهی به من کرد که ما به تو پناه آوردیم حالا چرا نظرت عوض شد؟ زد زیر گریه.

من هم وقتی زد زیر گریه بدتر ، گفتم که حق داره خانم ، نباید می‌گفتید ، سه تا بچه دارید خجالت دارد ، یک زن باید این طور حرف بزند و بعد از مدتی که مرد هم خیالش راحت شد گفتم حالا خانم برای چی ناراحتی؟

خیلی خب طلاق می گیره ، حقم داره جدا میشه ، برید دنبال کارتان. حدود شش ماه ، یک سال در حالت افسردگی می مانید ، بعد حالتان خوب می شود.بعد ازدواج هم می کنید.

به ۳۰ ثانیه نرسید مرد گفت البته اگر قول بده دیگه از این حرف‌ها نزند می‌تواند برگردد. مردها فکر می کنند زنان همین طور محتاج و منتظر و ملتمس دعا هستند.

در صورتی که چنین نیست.همچنین خانمهای عزیز مواظب شوهرانتان باشید که این قدر اصرار می کنند عزیزم نرو هر کاری می خواهی بکن و شما می‌بینید که دیگران او را می برند.

بنابراین ، این زندگی را باید نگه داشت.

« دکتر هلاکویی »


ممکن است در رابطه با مقالهجدایی و فاصله گرفتن در زندگی زناشویی به این مطالب هم علاقه داشته باشید:

💡شرایط بخشش در زندگی زناشویی چیست ؟

💡نکاتی که درباره ی هدف در زندگی مشترک باید بدانید

💡آیا می دانید دلایل عمده فرار از ازدواج چیست ؟

💡همچنین شما میتوانید از ویدئو های آپارات خوب خودت دیدن فرمایید و مطالب مرتبط مورد نیاز خود را در آن بیابید .

این مطالب را هم حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا
Exclamation Triangle Check code