مسائل ازدواجهمه مقالات

آیا میدانید چه عواملی در ازدواج و تشکیل خانواده موثر است؟

ازدواج و تشکیل خانواده

در آغاز به موضوع چرا ازدواج می پردازم. مفهوم ازدواج از نظر قانونی و اجتماعی یا جامعه شناسی مجموعه اصول و قوانینی است که یک جامعه وضع می‌کند و می‌گوید چه کسی با چه کسی می تواند رابطه جنسی داشته باشد.
بنابراین وقتی که صحبت درباره ازدواج است اصولاً درباره قواعد و قوانین مربوط به رابطه جنسی است. در حالی که هدفم در حقیقت فقط این بحث نیست. بلکه منظور من بیشتر ازدواج و خانواده می باشد. یعنی تشکیل خانواده (family )که به همراه ازدواج می آید.
ولی اگر کسی بگوید چرا فقط ازدواج؟چون بحث درباره آن قوانین و مقرراتی است که گفته شد. و بر اساس تعریف به یک اعتبار علمی این موضوع مطرح است.
البته می‌دانیم در کنار ازدواج و خانواده،(family),(kindship) نظام خویشاوندی وجود دارد که در طول تاریخ اهمیت فوق العاده داشته است.
به طوری که اصولاً ازدواج یک کار خانوادگی و فامیلی، قبیله ای، عشیره ای و قومی بوده و هنوز هم بقایایش را در انتخاب ها می توانید ببینید.

تشکیل خانواده
ولی هیچ کدام از این ها مورد نظر من نیست.بلکه فقط گفت و گوی من در چار چوبی است که به موضوع چرا ازدواج و تشکیل خانواده مرتبط است.
در این زمینه به نظرم سه مورد،چرایی اصلی و اساسی مطرح است:
۱)چرا برخی از مردم تمایلی ،علاقه‌ای و احتیاجی به ازدواج ندارند؟
۲) چرا نمی خواهند ازدواج کنند؟
۳) چرا نمی توانند ازدواج کنند؟
بنا بر این این سخن اهمیت فوق العاده دارد برای اینکه برخی از اوقات آگاهی و یا عدم آگاهی و توجه به آن می‌تواند مسائل و مشکلاتی به وجود بیاورد. بنابر این اولین گفت و گوی من درباره این است که:
چرا آدم ها نمی خواهند ازدواج کنند؟
چرا و یا چگونه است که مردم انتخاب درستی می کنند؟
دلایل آنها با توجه به نظام و نهاد خانواده ( Institution of family) مثل هر انتخابی دلایل یا علل و عواملی را مورد استفاده قرار می دهند که موجب ازدواج درست می شود و یا حداقل موجب انتخاب درست میشود.
چون اشکال کار ازدواج در دنیای امروز این است که در آغاز می تواند خوب یا بهترین باشد ولی بعداً نه تنها بهترین نباشد نه تنها خوب نباشد بلکه خیلی هم بد باشد چون دلایل خودش را دارد
بعد از گفتگویی که چرا آدمها نمی خواهند ازدواج کنند یک گفت و گوی دیگری دارم درباره کسانیکه ملاک‌های درست(Criteria) واستانداردهای درستی با توجه به مسائل کلی و شخصی خودشان به کار می‌گیرند
و برای اینکه همسر مناسب را انتخاب کنند و خانواده مورد نظرشان را تشکیل بدهند و گفت و گوی سوم درباره کسانی است که به دلایل غلط و اشتباه و بد درگیر رابطه زندگی زناشویی و ازدواج می شوند بنابراین ما به سه قسمت مختلف متفاوت به ناچار باید اشاره کنیم.

تشکیل خانواده
ژنتیک که یکی از دلایل محکم و معتبری است و دلایل دیگری اعم از فیزیولوژی بیولوژی نورولوژی روانی اجتماعی فرهنگی تاریخی و حتی مذهبی و نیز تجربیات زندگی خود ما می باشد که یک آدم عادی در شرایط عادی ازدواج میکند.
یعنی فرض بر این است که اگر نسبتاً سالم یا کامل (complete) نباشیم و همین قدر که من نسبتاً یک آدم عادی و معمولی باشم و دلایلی که در دنیای امروز از نظر علمی می‌شناسیم همگی دست به دست هم می دهند زمینه‌ای را فراهم می کنند برای این که انسان عادی و انسان معمولی ازدواج کنند.
اگر ازدواج نمی کنیم به نظر می رسد که حتماً علل و عوامل بر دلایلی دارد و باز به نظر می رسد که اینها هیچ وقت خوب نیست یعنی همیشه نشانه آسیب است.
یعنی ما باید به دلایلی آسیب دیده باشیم و دچار گرفتاری باشیم که نخواهیم ازدواج کنیم. همچنین مردم معمولاً دلایلی برای اینکه ازدواج نکنند دارند و خواهی دید از نظر من حتی یک دلیل موجه برایش نمی بینیم
که یک کسی بگوید من به این دلیل موجه که مربوط به زمینه های انسانی است و بر اساس ژنتیک بیولوژی نورولوژی روانی اجتماعی و یا حتی فرهنگی تربیتی و خانوادگی و یک اعتبار مذهبی و روحانی نمی خواهم ازدواج کنم بنابراین آدم عادی در شرایط عادی ازدواج می کند.
به نظر می رسد که آدم عادی دلش می خواهد صاحب فرزند شود. یعنی ماجرای تولید مثل به وجود آوردن فرزندانی و ایجاد ارتباط با آنها و رشد و تکامل آن ها و بعداً زندگی با آن ها و فرصت دادن به آن‌ها برای اینکه بروند زندگی خودشان را بکنند
موضوعی است که برای آدم های عادی و معمولی و سالم وجود دارد و در نتیجه اگر تمایلی به داشتن بچه نداریم به خاطر این نیست که ما فقط یک انتخاب کردیم.

تشکیل خانواده
به عبارتی میگوییم آدم ها دو نوعند:
آدم هایی که دلشان بچه میخواهد و آدم هایی که دلشان بچه نمیخواهد. خیر چنین نیست. آدم هایی که دلشان بچه میخواهد با تمام آن اصول هماهنگی و سازگاری و همانندی دارند و آدم هایی که نمیخواهند جایی مسئله و مشکل پیدا کرده اند.
درست مثل این که اگر یک آدمی در شرایط عادی راه می‌رود و ما میتوانیم بگوییم سالم است و اگر احتمالا مشکلی برای راه رفتن دارد و به گونه ای غیر عادی حرکت میکند و کار برایش سخت و مشکل و برخی اوقات غیر ممکن است، باید قبول کنیم آسیب دیده است نه اینکه بگوییم آدم ها دو نوهع هستند آدم هایی که راه میروند و آدم هایی که راه نمیروند و آدم های که میبینند و آدم هایی که نمیبینند.
خیر فرض ما بر این است که دیدن یک پدیده عمومی و عادی است که آدم‌ها میبینند و اگر کسی نمیبیند شاید قبلا می‌دیده و حالا نمیبیند. بنابراین نباید بگوییم خُب آدم‌ها دو نوعند یک عده میبینند و یک عده نمی بینند اگر یک آدم قبلا میدید حالا نمیبیند ما می‌پذیریم که این آدم آسیب خورده است.
علت تاکیید من این است که از این موضوع نمیشود سر‌سری گذشت. در نتیجه اگر کسی نمیخواهد ازدواج کند یا نمیخواهد بچه دار شود بهتر است یک نگاهی بکند به این که چرا؟؟؟!!!
بارها در طول سال ها با افراد زیادی در کارم مواجه شدم که بدون استثناء پذیرفتند و مشخص و معلوم شد که آسیب دیده‌اند و در یک جایی اشکالی در کارشان پیدا شده و یک میخی در پایشان فرو رفته است که بعد از آن نمیتوانند راه بروند یا یک آسیبی به چشمتان خورده که از نظر پزشک تشخیص داده شده که نمیتوانید ببینید.
نه اینکه فقط یک روزی تصمیم گرفتند به اینکه نبینند و فکر کردند احتمالا ازدواج نکنند.
اما در این زمینه میدانید خوشبختانه یا متاسفانه شوخی و جدی حرف فراوان است.
بسیاری معتقدند ازدواج مثل آسانسور است آن‌هایی که داخل هستند میخواهند بیایند بیرون و آن‌هایی که بیرونند میخواهند بروند داخل بنابراین به شما توصیه میکنند که هرچه میتوانید بیشتر از پله استفاده کنید هم برای سلامتی‌تان بهتر است و هم گرفتار آن حال و اوضاع نامناسب نمیشوید.
بعضی ها هم توصیه های کاملا جدی به شما میکنند که البته اگر هم انجامش بدهید معلوم نیست به نتیجه برسد. دو دختر که به هم رسیدند یکی از آن‌ها به دیگری گفت میخواهی ازدواج کنی گفت بله. دوباره گفت من به تو توصیه میکنم اگر توصیه های من را رعایت کنی میتوانی از این بابت خوشحال باشی و انتخاب درست بکنی.
گفت چه توصیه هایی داری گفت مردی را پیدا کن که مثل شیر باشد مغرور سر افراز سربلند که بتواند باعث افتخار خودش باشد(proud) و تو هم بتوانی به او افتخار بکنی. دوم در دنیای امروز زندگی آنقدر سخت و مشکل است کا یک مرد باید کارِ سخت و سنگین را واقعا حاضر باشد انجام دهد. بنابراین اگر مثل خر بود که هر روز کار بکند و ساعات زیادی کار بکند احتمالا آن فرد مناسبی است.
سوم در دنیایی هستیم که وفاداری موضوع فوق العاده مهمی است و در نتیجه بهتر است که مثل سگ باشد و وفادار بماند و نه بی‌وفا و چهارم اینکه در دنیای امروز آدم خیلی با غم و اندوه روبه‌رو است بنابراین اگر مثل میمون باشه دائما ادا و اطوار دربیاورد و تورا بخنداند آن شادی به زندگیتان معنا و جلایی میدهد و بالاخره آخر شب هم وظایف زناشویی است یعنی مثل خروس باشد و صبح قوقولی قوقو بکند، در نتیجه از این بابت هم خاطرتان آسوده باشد.

تشکیل خانواده
بعد از مدتی به دوستش رسید گفت ازدواج کردی گفت بله گفت آیا خوشحال و خوشبخت هستی گفت نه گفت چطور همچین چیزی ممکن است است؟گفت مثل شیر هست ولی آنقدر درنده و وحشی است خونریز و خونخوار که می زند همه چیز را پاره و پوره می کند و درست مثل خر است هر چیز به او می گویی نمی فهمد آنقدر نفم است ده دفعه هم بهش بگویی نمیفهمد سوم مثل سریع است که یک ذره که اشتباه بکنی پاچه ات را میگیرد
پدر صاحبت را در می آورد چهارم مثل میمون آنقدر زشت است که اصلاً نمی شود تحملش کرد حتی در تاریکی و بدتر از همه مثل خروس است همیشه دنبال زنهای دیگر است درنتیجه مغز و فکر خودتان را به کار بیندازید و ببینید چه خبر است.
در نتیجه با با توجه به آن دو فرضی که مطرح شد آدم عادی در شرایط عادی ازدواج میکند. آدم عادی در شرایط عادی به دنبال فرزند است. مبحث ای دیگر در اینجا مطرح است که ازدواج را به خانواده مرتبط و وصل می کند این است که ما امروزه در باره خانواده هسته ای صحبت می کنیم.
خانواده‌ای که تشکیل شده است از پدر و مادر و بچه ها (nuclear family)
بنابراین ما درباره خانواده گسترده صحبت نمیکنیم(Extended family)
خانواده ای که هم از نظر افقی که خاله و عمه و دایی و … را در بر میگیرد یا از نظر عمودی پدربزرگ و مادربزرگ و جد و نتیجه و نبیره.
پس بحث درباره‌ی خانواده هسته ای میباشد. خانوادا هسته ای که زن و شوهر و بچه است.




تشکیل خانواده

در خانواده های هسته ای به غیر از زن و شوهر و بچه اشخاص دیگر همه خارجی اند و غریبه اند و هیچ کسی هیچ حقی و نقشی ندارد این که یک کسی را به خانه تان دعوت کنید و در را باز بگذارید و به او اجازه دهید که وارد خانه شود فرض هم بر این است که او می داند شما هم می‌دانید که اگر لازم باشد در یک زمانی باید بیرون برود.
یعنی دیگر حقی ندارد نقشی و سهمی ندارد مهم نیست که همسرتان را به شما معرفی کرده یا نه مهم این نیست که او این خانه را به شما اجاره داده است یا نه هیچ کدام از این موارد فرقی در ماجرا نمی کند.
بنابراین آن چیزی که به آن باید توجه کنید این است که ما درباره خانواده هسته ای صحبت می کنیم از نظر علمی مهم این است که بدانیم امروزه خانواده هسته ای ا نوع خانواده ای است که انسان را به هدف هایی که از یک طرف سلامت فیزیکی و روانی و از طرف دیگر خوشبختی است می‌تواند برساند و وسیله‌ای برای رشد و تکامل است یعنی نوع دیگر خانواده این کار را نکرده و نه می تواند انجام دهد.
شما نمی توانید یک خانواده دیگری را حتی در طول تاریخ و یا انواع را در دنیای ذهنی وخیالتام تجسم کنید بگویید این نوع خانواده می‌تواند یک چنین نقش و تاثیری داشته باشد و بهتر از خانواده هسته ای بوده است است. وقتی که مطالعات اجتماعی را در ارتباط با هم قرار می‌دهیم و می‌گوییم (complete) و حتی به خودمان اجازه می‌دهیم و می‌گوییم (perfect) نوع کامل که همان خانواده هسته ای است که دیگران در آن نقش و دخالت ای به صورت ندارند.
همچنین تنها در در خانواده است که می شود فرزند سالم به بار آورد و تربیت کرد. یعنی پرورش و تعریف و طبیعت و نه ترس و تنبیه و فقط در این خانواده ممکن است است و در خانواده دیگر ممکن نیست.در خانواده دیگر ممکن است فوایدی اینجا و آنجا داشته باشد اما مضرات بسیار و گرفتاری های فراوانی خطا حالت عادی خودش به وجود می آورد.

تشکیل خانواده
بنابراین این خانواده هسته ای برای زن و شوهر و برای انسان و بچه ها بهترین است.
نتیجتاً درباره خانواده گسترده و خانواده چند زنی (کسی که دو تا سه زن داشته باشد) صحبتی ندارم.
اجازه دهید به دلایلی که سبب می‌شود که چرا مردم نمی خواهند ازدواج کنند که ۳۰ مورد است اشاره کنم.
ولی قبل از آن به این دو نکته توجه بفرمایید:
یکی اینکه اولاً این علل و عوامل یا علائم و نشانه ها (هر طور که می خواهید به آن نگاه کنید)اگر در شما هست باید بدانید این موضوعات می‌تواند تمایل شما را به تشکیل خانواده ضعیف کند یا ضعیف تر کند و اگر چند مورد در شما هست دلیلی می تواند باشد برای این که شما درباره ازدواج دو دل هستید یا برخی اوقات اصلاً فکر می‌کنید بهتر است ازدواج نکنید.
از طرف دیگر اگر میبینی این موارد در شما نیست آن وقت می‌توانید بفهمید چرا انقدر دل تان می خواهد ازدواج کنید و نه تنها میخواهید ازدواج کنید بلکه می خواهید خیلی ازدواج کنید که گرفتاری های دیگر را به وجود خواهد آورد.

منبع:دکتر فرهنگ هلاکویی

این مطالب راحتما بخوانید:




 💡چگونه با شناخت خود و همسرمان رابطه بهتری ایجاد کنیم؟

 💡چگونه در رابطه زناشویی به جای زنده بودن، زندگی کنیم

 

این مطالب را هم حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا
Exclamation Triangle Check code