ازشکست و حال بد کودک وسیله ای برای موفقیت بسازید.
برای درک بهتر و عمیق حال بد کودک مقاله زیر را با دقت بخوانید
شکست:
از آنجا که انسان مایل است کارورفتار خودش را بهتر انجام دهد یا در مقام مقایسه با خودش به بهترین صورت ممکن انجام بدهد و نگرانی که دارد این است که گرفتار شکست شود.
برخی از ما شکست برای ما پایان کار در آن زمینه و یا حتی برخی اوقات پایان زندگی است.
درصد بالایی از خودکشی ها توسط افرادی اتفاق افتاده که چیزی را از دست داده اند.
در حالی که دیگرانی که آن چیز را ندارند خوشحال و خوشبخت زندگی می کنند.
راهکار و مهارت عملی:
از کودکی باید بچه ها را با مفهوم شکست آشنا کرد.
به این معناکه اولا پدر و مادر شکست بخورند حالی عادی و معمولی داشته باشند و احساس بدی را نداشته باشند و ابراز نکنند.
دوم اینکه به فرزندانشان فرصت بدهند که شکست بخورند یا آن زمان که شکست میخورند آنچنان با او برخورد کنند که گویی اتفاقی نیافتاده.
مخصوصاً در گیر کردن کودکان در ورزش بزرگترین آموزش است.
زیرا در پایان هر مسابقه پنجاه درصد برنده وپنجاه درصد بازنده هستند.
روزی که بدانیم احتمال این که ما با شکست روبرو شویم در چنین حد و سطحی است نگاه بیمار گونه ای که برخی از مردم دارند .
حتی یک درصد شکست را هم نه تحمل می کنند و نه حاضرند کاری را در آن مسیر انجام دهند.می توانیم کنار بگذاریم و به زندگی خودمان ادامه دهیم.
به درستی نیز گفته شده که: شکست پل پیروزی است.
تنها کسانی که به پیروزی می رسند که بر پلی که از شکسته خودشان ساخته اند و به درستی با آن برخورد کرده اند رفتار و عمل کنند.
بزرگترین شکست در زندگی آغاز نکردن کاری است که احتمال موفقیت در آن وجود دارد.
حال بد داشتن:
میدانیم براساس مطالعات انسان موجودی است ناراضی.
همه ما در حالی که حال خوب و خوش می تواند ویژگی روانی ما باشد؛برخی از اوقات حال بد داریم.
بچه های ما هم گاهی حال بد را پیدا می کنند.
از آنها فقط می شود پرسید که برای تو چه کنم؟
اگر گفت که: دور شو و تنها بگذار اگر گفت که چنین کن یا چنان کن دقیقا آن کار را بدون توضیح و بدون هیچ منتی انجام بدهید.
البته اگر در حد و حدودی است که خوب است و درست است و شما از عهده آن بر می آیید.مزاحم نشوید.
پرس و جو نکنید و او را زیر سوالات خودتان خسته نکنید دخالت نکنید.
همسرتان را سراغش نفرستید واسطه خلق نکنید اگر علل و عوامل را می دانید برایش کاری بکنید و آنها را از میان ببرید.
اگر نمی دانید و کار کمی سنگین و عمیق شد از افراد حرفه ای کمک بگیرید.
اما اجازه بدهید که او حال بد خودش را داشته باشد و با حال بد خودش هم آشنا شود.
تا بتواند حال بد دیگران را هم متوجه شود و حس و احساس کند.
در عین حال به او فرصت بدهید آن زمان که به بن بست خورده خودش با فکر خودش با کوشش خودش با قدم های کوچک
خودش حرکت کند و پیش رود.
درد و رنج کشیدن:
امروزه می دانیم که زندگی بسیار سخت و مشکل است.
اگر به شما گفتند که یک روزی ساده بوده است و یا یک روزی ساده خواهد بود و اگر فکر می کنید که زندگی برای یک عده
ای راحت است فریب و دروغی بیش نیست.
زندگی همیشه سخت و مشکل بوده و خواهد بود این اساس خلقت است.
این کوششی است و کشش و کشمکشی است که انسان در زندگی داشته دارد و خواهد داشت.
تارو پود این زندگی در برخی ازموارددردورنج است .
بنابراین من و شما باید بپذیریم که در زندگی بدون درد و رنج امکان حیات نخواهیم داشت.
مطلب دیگر درد و رنجی است به عنوان پاداش.
و معنای آن این است که هر زمان که در حال خواندن کتاب هستید طبیعتاً به ملاقات عزیزانتان نمی توانید بروید.
آن زمانی که کتاب می خوانید احتمالاً امکان ورزشی و تماشای تلویزیون را ندارید.
به بیان دیگر همیشه انجام حتی کاری خوب و درست برای ما هزینه و محرومیت و محدودیتی دارد که در تحلیل نهایی همان درد و رنج است.
بنابراین درد و رنج همیشگی بوده و هست و خواهد بود.
اما مهم این است که این درد و رنج درد و رنج مشروع و درست باشد. یعنی:
درد و رنج مشروع درد و رنجی است که به ما به جهت انجام کارها و برای رسیدن به هدف ها باید تحمل کنیم .
و در مقابل آن درد و رنج نا مشروعی وجود دارد که ما برای خودمان درد و رنج می تراشیم.
بیش از نود درصد درد و رنجی که مردم می کشند از درد و رنج مشروع نیست.
در دنیای ذهنی خودم تخیل وخیال خودم مطالبی را می سازم ومی پرورانم و ان زمانی که با واقعیت و حقیقت سازگاری ندارد
سخت آسیب می بینم و رنج می برم.
به همین جهت است که واقع بینی در بسیاری از موارد این درد و رنج نا مشروع و مضر و خطرناک را از بین می برد.
فضا و جا را آماده می کند که بتوانیم وقتمان را صرف کاری کنیم با ارزش و مهم.
تازه برف شد که اتفاق بدی نیز بیفتد آمادگی مقابله با آن را داریم.
تمام کسانی که گرفتار درد و رنج نامشروع هستند غالب اوقات فرض شان بر این است که:
اگراز کار بی کار شدند؛اگر با کار من موافقت نشد اگر احتمالاً به این محیط آموزشی نرفتم پایان کاراست.
تصورنمی کنند که بعد از اتفاق بد همچنان فرصت از میان بردن تغییر ؛دور زدن و از کنارش گذشتن و یا فعالیت های دیگر کاملا ممکن خواهد بود.
به همین علت آستانه درد و رنج کشیدن در بچه ها باید افزایش پیدا کند.
مثال:
همان گونه که در خصوص سرما و گرما می دانیم که پدر و مادر می توانند فرزندشان را در مقابل سرما و گرما محافظت نکنند.
او را رها کنند حتی بین بیست درجه فارنهایت تا صد و بیست درجه ؛فرزند شان را به راحتی با هوای گرم و سرد بتواند کناربیاید.
و حال آنکه اگر او را از سرما و گرما محافظت کردند
(او را فقط بین دمای شصت تا هشتاد درجه قرارمی دهند.)
در این شرایط است که با درجه حرارت پنجاه و کمتر از آن از سرما می خواهد بمیرد و در صد درجه خفه می شود و گرما را نمی تواند تحمل کند.
دقیقاً در زندگی باید آنها را با درد و رنج مشروع نزدیک کنیم و این معادل لغتی است در زبان فارسی به نام مشقت.
مشقت:
انجام کاری است لازم و واجب که درد آور و رنج آور است اما ضروری و مهم است.
باید انجام شود و سخنی درباره اش نیست.
بنابراین کودکی که با مشقت رشد می کند ظرفیت کشیدن بار سنگین را خواهد داشت.
آیا این مطلب را می پسندید؟
۲ دیدگاه