با اهمیت همبازی در زندگی کودک آشنا شویم ؟
همبازی برای کودکان
می دانیم که انسان از طریق بودن با دیگران انسان شدن را به بهترین صورت ممکن خودش میآموزد و کار پرورش ، تعلیم و تربیت در دنیای امروز بدون همبازی و دوست و همکلاسی تقریباً غیر ممکن و یا با مسائل و مشکلات بسیاری همراه است.
به همین علت است که برای ایجاد روابط مطلوب بین فرزند یا فرزندانمان با هم و با دیگران باید از همه آگاهی و تدبیر لازم خودمان را بهره مند کنیم.
کودکان تا حدود ۲ سالگی با کسی بازی نمی کند مگر با افراد بزرگسالی که به عنوان بازیچه با آنها برخورد می کنند و یا اگر خواهر یا برادر کوچکی دارند واقعاً به عنوان عروسک و اسباب بازی با آنها برخورد خواهند داشت.
کودکان از حدود ۲ سالگی به بعد آمادگی این را پیدا می کنند که بتوانند با بچه های دیگر بازی کنند.
بچه ها در سه سالگی شاید بهترین و بیشترین لذتشان بازی با هم سن و سال ها ولی همچنان با بزرگسالان است به بیان دیگر این ارتباط و میل به بازی به دلایل فراوان در سنین مختلف همچنان باقی خواهد ماند ولی اهمیت و ارزش افراد خارج از اعضای خانواده یا افراد هم سن و سالشان با گذشت زمان افزایش بیشتری پیدا می کند.
بچه ها بین سن دو یا دو و نیم سالگی تا ۵، ۶ سالگی تقریباً دوستی پیدا نمیکنند بلکه هم بازی میخواهند. خوب خودت
نقش همبازی میان خواهران و برادران از اهمیت ویژهای برخوردار است من و شما باید در این زمینه همه کوشش هایمان را به کار بگیریم که نوعی از ارتباط به صورت بازی میان بچه ها حتی اگر فاصله سنی بسیاری دارند به وجود بیاید و خودمان به عنوان عاملی در این میانه موجب این ارتباط بازی و دوستی شویم.
راهکار و مهارت عملی
از سن ۲ سالگی به بعد بهتر آن است که بچهها با بچههای همسن خودشان بازی کنند و در حدود ۸۰ درصد موارد با بچه های هم جنسشان می باشد یعنی پسر با پسر و دختر با دختر
بنابراین بچهها را باید کمک کرد که اول باهم آشنا شوند و کمی با هم گفت و گو کنند و پیشنهاد بازی بدهند و بعد انواع بازی و اسباببازی را انتخاب کنند.
باید به آنها کمک کرد این رابطه را دو طرفه و تا حدودی برابر بدانند ، به خصوص در مورد بچه های اول و تک (پدر و مادر ، نه تنها با آنها رابطه پدری و مادری و فرزندی داشته باشند ، باید به آنها بگویند که من را یک پسر یا دختر سه ساله فرض کن و من هم ، هم سن تو هستم و بنابراین می خواهم با تو مانند هم سن و سال خودت بازی کنم.)
این آموزش را مخصوصاً باید به بچههای تک و اول داد . زیرا متاسفانه بسیاری از آنها این فرد و این باور را با قطعیت و قاطعیت عجیب دارند که همه افراد دیگر حتی بچههای هم سن و سالشان درست مانند پدر و مادر باید با آنها بازی کند و یا به زبان درست باید در خدمت آنها باشند.
بنابراین کودکی که توپی را رها می کند و انتظار دارد که پدر و مادر آن را بردارند و به او بدهند که دوباره آن را رها کند وقتی که توپ را رها میکند و میبیند بچه دیگری توپ را میگیرد و پرتاب میکند احساس میکند که این بازی و بهم خورده و مانند پدر و مادر عمل نمی کند.
چنین کاری را قبل از این که بچهها را با یکدیگر آشنا بکنیم باید برای آنها به عنوان تمرین و واقعیتی مشخص و روشن کنید تا اینکه بتوانند ارتباطات اولیه را با خاطره ای خوش و نوعی دوستی برقرار کنند.
زیرا اگر قرار باشد فرزندان ما در ارتباط با دیگران همان انتظاری را داشته باشند که از پدر ، مادر دارند و آن را برآورده شده نمی بینند ، میتواند به این نتیجه برسد که دیگران خوب نیستند ، من را دوست ندارند ، نمی خواهند ، با من بازی کنند به فرمان من نیستند و گله و شکایت هایی از این قبیل داشته باشند و آهسته ، آهسته به خاطر فرزند تک و یا فرزند اول بودن ، خودش را از دیگران جدا کند.
به همین علت است که برای این نوع بچه ها باید فرصت و امکانات آموزش ویژهای را به وجود آورد.
بچه ها ممکن است یکدیگر را هل بدهند ، ممکن است یکدیگر را گاز بگیرند ، ممکن است از مش یا لگدشان استفاده کنند . زیرا ناراحت ، ناراضی و خشمگین هستند اما دشمن و بد نیستند.
این اتفاق حتما بد است و حتماً باید برای آن کاری کرد و آن را باید از قبل پیشبینی و پیشگیری کرد و اگر اتفاق افتاد باید در مسیر جبران شد در حد ممکن برآمد.
اما بسیار متفاوت است اگر دو بچه کمی باهم نساختن و یا به نوعی در ارتباط با هم به اختلاف رسیدند به این نتیجه برسیم که همدیگر را دوست ندارند یا پسر و دختر بدی هستند و رابطه آنها به پایان رسیده است.
نکته درباره ارتباط کودکان با یکدیگر
متاسفانه بیشتر ما درست مانند بچهها انتظارات فراوانی از هم بازی ها داریم.
باید به آنها کمک کرد تا در این زمین انتظاراتشان را با واقعیت منطبق کنند بچه ها در آغاز ممکن است با کمی تردید و دودلی به هم نزدیک شوند اما بعد از بازی کردن با هم ممکن است بسیار خوشحال باشند و مایل به جدایی نباشند.
این جدایی را بهتر است ابتدا با هشداری که چند دقیقه دیگر ما باید به منزل برویم و یا دوست تو باید برود و وعده ی اینکه به زودی ما همدیگر را خواهیم دید و یا کمک کردن به آنها که بازی را جمع و جور کنند یا اسباب بازی ها را به نوعی در شرایطی قرار بدهند که بوی پایان و خداحافظی دارد به آنها کمک کنیم و حال آنکه اگر چنین نکنیم بسیاری از بچه ها احساس میکنند یک چیز مهم با ارزشی را از دستشان درآوردیم و خشم و عصبانیت آنها میتواند احساس بد و یا ارتباط بدی را موجب شود.
نکته درباره حس مالکیت کودک
برخی از بچه ها وقتی که میهمان به خانه شان می آید مایل نیستند که اسباب بازی هایشان را با آنها سهیم و شریک شوند و البته تا ۴ سالگی کاملاً یک چنین وضعی قابل فهم است.
همانطور که در اتاق مهمان وسایلی برای مهمان داریم ، اسباب بازی های مفید و مناسبی که برای دو یا چند نفر مورد استفاده است را به عنوان اسباب بازی برای کودک مهمان داشته باشیم و در نتیجه آن زمانی که میهمانی به خانه شما می آید ، می توانیم به فرزندانمان کمک کنیم که اسباب بازی هایش را در یک جای امنی بگذارد و خاطرش از بابت آنها آسوده باشد و با اسباب بازی هایی که به عنوان اسباب بازی های مهم آن است و بسا دقیقا همان اسباب بازی هایی است که دارد ، با همدیگر بازی کنند تا خاطرش به جهت نشکستن اسباببازیها و یا مالکیتش تا حدود زیادی آسوده شود.
نکته درباره وسایل خطرناک
بهتر این است که بین یک تا سه سالگی هر وسیله ای که خطرناک و یا شکستنی است و اطراف بچه نباشد.
بشقاب یا لیوان بچهها میتوانند از جنس کاغذ و یا مقوا و یا پلاستیک باشد ، مخصوصاً آن زمانی که گل دار است و نقشی دارد برای بچه ها می تواند جالب باشد ضمن احساس میکنه نوعی از ارتباط با بزرگسالی و مخصوصاً فردی از و هویتی جدا را خواهند داشت.
منبع : دکتر هلاکویی
💡راهکارهایی که والدین باید راجع به بازی کودکان بدانند !
💡ایده هایی برای طراحی اتاق نوزادان ۱ تا ۲ سالگی
💡آیا می دانید خانه چهار دیواری آموزش به کودک است؟
💡همچنین شما میتوانید از ویدئو های آپارات خوب خودت دیدن فرمایید و مطالب مرتبط مورد نیاز خود را در آن بیابید.