چرا به برنامه ریزی برای آینده هیچ تمایلی ندارم؟
مقاله زیر راهکار های مفیدی برای برنامه ریزی برای آینده ارائه داده است مطالعه آن به شدت پیشنهاد میشود
برنامه ریزی برای آینده
برای یک مسافرت سه روزه، دوماه برنامهریزی میکنم، اما جهت برنامه ریزی برای زندگی و آینده ام هیچ وقتی نمی گذارم.
در مورد آینده ام فکرهایی دارم اما دائماً از سازماندهی ، برنامه ریزی و آماده سازی برای آن گریزانم.
تحلیل موضوع برنامه ریزی برای آینده :
برنامه ریزی برای آینده دقیقا شامل چه چیزهایی میشود؟
ساده است باید ببینید که در کجای زندگی ایستاده اید و قصد دارید به کجا بروید که خود بزرگترین مشکل در نیمه نخست این روند است.
شما نمی خواهید بدانید در کجای این زندگی قرار دارید و از بررسی دقیق زندگیتان می هراسید.
تهیه ی یک سیاهه از زندگی ، داشتن نگرش کامل از عملکرد تان، آنچه که انجام داده و ندادهاید میتواند برایتان بسیار هراس آور باشد.
چگونه میتوانید اوقاتی که تلف کرده اید را توجیه کنید؟
اگر بخواهید این کار را بکنید، تصورات ذهنی تان کاملاً مغشوش خواهد شد.
شما نمی توانید اشتباهات و تقصیرات خود را هضم کنید.
پس، برای توجیه گذشته تان، از تسلط بر آینده دست می کشید.
با ادامه دادن کارهایی که همیشه به آن پرداخته اید، هرگز مجبور نخواهید بود تا گذشته تان را زیر سوال ببرید.
وقتی به شکست هایتان فکر می کنید، برای توجیه کارهایتان یا انجام ندادن کارهایی که می بایست انجام می دادید میلیونها بهانه دارید.
همین بهانه ها هستند که باعث می شوند شما هیچ تسلطی بر زندگی تان نداشته باشید.
مقصر دانستن عوامل خارجی، نه تنها مسئولیت، بلکه تسلط را از شما دور می کند.
همانطور که گفته شد یکی از تاثیرات جانبی این است که احساس میکنید تسلطی بر زندگی تان ندارید.
برنامه ریزی برای آینده را کاری بیهوده میدانید چرا که فکر میکنیم مسیر زندگیتان در دست شما نیست.
عدم تمایل برای داشتن هدف و برنامه ریزی برای آینده به این دلیل است که نمی خواهید با مشکلات مواجه شوید.
واضح است وقتی مقصد مشخصی در زندگی ندارید دیگر لازم نیست برای رسیدن به آن نگران باشید.
درست همانند کسی خواهید بود که ابتدا تیر را از کمان رها و بعد هدف را برای خود ترسیم میکند.
به این ترتیب،تیرتان هرگز خطا نمی رود!
به هدفتان اهمیتی نمی دهید و تنها میخواهید به خود و دنیا بقبولانید هر آن چیزی را که به سمت آن نشانه گرفته اید، همان هدفتان بوده است.
همچنین معمولا از مراسمی چون تولدها یا سالگرد ها متنفرید.
هر گونه نشانه یا خاطرنشانی از زمان برایتان ناخوشاید است، زیرا به شما یادآور میشود عمرتان بیهوده در حال گذر است.
ترجیح می دهید زندگیتان را به صورت خاطرات و اتفاقات سرسری بگذرانید.
راهکار برای حل این مشکل :
مسئولیت زندگی را بپذیرید و کنترل آن را در دست بگیرید.
مقصر دانستن عوامل خارجی مانند والدین، رئیس، عدم تربیت صحیح و بد اقبالی را رها کنید و با این حقیقت مواجه شوید که در زندگی به آنچه می خواستید دست نیافته اید.
به محض اینکه مسئولیت عملکردتان را به عهده بگیرید، پشت فرمان خودروی زندگی تان قرار می گیرید.
تا زمانی که این قدم را بر ندارید هیچ تغییری در زندگیتان رخ نمی دهد.
به محض اینکه بپذیرید دیگران هیچ نقشی در بدبختیهای شما ندارند، قدرت واقعی را که همیشه در دستان خود داشته اید کسب خواهید کرد.
گذشته را فراموش کنید، گذشته مربوط به تاریخ است.
برای خواندن مطالب بیشتر به صفحه رشد و توسعه فردی مراجعه کنید
برای یک ثانیه، یک دقیقه، یک ساعت یا یک روز آینده چه برنامهای دارید؟
اگر در برنامه ریزی کردن موفق نباشید آنگاه ناخودآگاه به گذشته ی خود اجازه خواهید داد تا هدایت شما را برعهده بگیرد و من شرط می بندم که تمایلی ندارید تا اوقات خود را در گذشته صرف کنید.
اگر خود را به خاطر شکست هایتان سرزنش می کنید، پس این واقعیت را بپذیرید که هیچ زمانی بهتر از حالا برای هدفمند کردن آینده تان نیست.
شاید همچون موتسارت موسیقیدانی نابغه نباشید که قبل از ۵ سالگی آهنگسازی را شروع کرد، اما شاید بتوانید همانند مادر بزرگ موزز که در ۷۰ سالگی نقاش شد و یا از خیلی از موارد دیگر الهام بگیرید!
برای تجربیاتی که تاکنون به دست آوردهاید شکرگزار باشید و مسیری را که واقعاً می خواهید در زندگی بپیمایید برای خود در نظر بگیرید.
وقتی بدانید فقط خودتان کنترل زندگی تان را برعهده دارید آنگاه می توانید به راحتی برای آینده تان برنامه ریزی کنید.
برای خود و کارهایتان مهلت تعیین کنید.
یادم میآید مدتی پیش کتابی خواندم در مورد مردی که به بیماری لاعلاجی مبتلا بود و تنها ۶ ماه برای بودن در این دنیا مهلت داشت.
در مصاحبه ای که در روزهای آخر عمرش با او شد گفت کارهای مفیدی که در ماههای اخیر انجام داده بیشتر از کارهایی بوده است که در طول ۵۶ سال عمرش انجام داده.
باید به یاد داشته باشیم که مهلت زندگی کردن محدود است و هیچ کدام نمیدانیم چقدر وقت داریم.
پس بیایید زندگی کنیم! بیایید ببینیم تقریباً چقدر فرصت زندگی کردن داریم.
اگر مرد هستید با شماره ی ۷۱ شروع کنید و اگر زن هستید با شماره ی ۷۶ این شماره ها آمار امید به زندگی هستند. حال سن فعلی تان را از این اعداد کسر و شماره ی به دست آمده را در ۳۶۵ ضرب کنید.
شماره ی به دست آمده تعداد روزهایی است که به پایان زندگی تان مانده است.
این شماره را یادداشت و هر روز یک رقم از آن را کم کنید و شماره ی جدید را بنویسید.
این عدد یک یادآورنده ی دائمی و ابزاری فوق العاده است که تشویق تان می کند تا از امروز تا ن استفاده کنید.
با این کار شما هر روز از زندگیتان را با کارهایی که در همان روز انجام میدهید معامله می کنید پس این معامله را به خوبی انجام دهید.
منبع : دیوید جی .لیبرمن
این مطالب راحتما بخوانید:
💡چرا وقتی تنها هستم رادیو یا تلویزیون باید روشن باشد ؟ |