مسائل ازدواجمسائل کودکان و نوجوانانهمه مقالات

آیا می دانید تولید مثل در انسان متمایز با سایر موجودات است

برای آشنایی با تفاوت تولید مثل در انسان و سایر موجودات و اینکه تولید مثل در انسان چگونه است حتما مقاله زیررا مطالعه فرمایید

تولید مثل و بزرگ کردن کودکان:

در جهان طبیعت، هستی و نیستی، بودن و نبودن و تغییر و دگرگونی، اساس و قاعده ی حیاط و زندگی است.

موجودات به دلیل آنکه هر چه هست، نیست می‌شود و هر چه بود و هست به نابودی و نبودن تبدیل می شود،برای تداوم و بقا باید به گونه‌ای عمل می‌ کردند.

همانطور که در طول تاریخ و همچنین در خصوص باکتری ها و برخی از سلول ها نیز هست، انسان و یا موجودات دیگر از طریق تکثیر و یا کپی کردن خود، به نوعی بقا و دوام موجود و یا نوع خود را ممکن
می ساختند.
اما در مرحله ای از طبیعت و یا شاید از آغاز به صورت پنهان یا آشکار، اتفاقی می افتاد و این ماجرای تکثیر که یک به دو و معمولاً دو به چهار وچهار به هشت و شانزده وسی و دو افزایش می یافته، به صورتی در آمده که هیچ موجودی به تنهایی نخواسته یا نتوانسته که نوعی مانند خود را به وجود بیاورد.

بنابراین موضوع نر و ماده، مثبت و منفی، به گونه ای که باهم در می آمیزند، مطرح شده و به وجود آمده است.




تولید مثل در انسان و انتقال ژن:

در نتیجه در خصوص انسان نیز چنین اتفاقی افتاده است.

معلوم است که در یک چنین شرایطی، برخلاف گذشته که موجود شماره ی یک، موجود دیگری درست مانند خودش را به عنوان موجود شماره ی دو و سپس سه وچهار به وجود می‌آورد.

و حال که از ترکیب دو موجود، یک موجود به دست می آید،آنچه که در خصوص انسان با دقت می شناسیم، این موجود تازه،۵۰ درصد از هر کدام از این دو را خواهد داشت.

پس بنابراین ما با موجود تازه ای روبرو هستیم که این موجود جدید و تازه شامل و حامل ۵۰% پدر و مادر و اجداد پدری و اجدادمادری خود هست و معلوم است که در یک چنین شرایطی، فرد تازه ای به وجود می‌آید که با پدر و مادر خودش کاملاً متفاوت است.

آیا می دانید تولید مثل در انسان متمایز با سایر موجودات است




این تفاوت می‌توانست در حد همین ترکیب باقی بماند.

اما شاهکار دیگر در خلقت یا طبیعت به این صورت است که در چنین شرایط و حال و وضعیتی، آنچه که به عنوان صفات و ویژگی ها از یک موجود و یا پدر و مادر به فرزند می رسد را به گونه ای در آورده اند که صفات بهتر یا آنچه که به عنوان ژن سالم تر و مناسب تر است، از یک نسل به نسل بعد، (در صورتی که در یکی از آنها هم باشد) منتقل می شود.

و آنچه که به عنوان ژن بد و نامناسب و ناسالم هست اگر در دیگری نباشد، وجود دارد و یا پنهان
می شود که در نسل‌های بعدی ممکن است همچنان خودش را نشان بدهد.

به بیان و زبان دیگر،بر اساس این انتخاب و گزینش،شرایطی به وجود می‌آید که هر نسل از نسل قبلی،کمی بهتر و برتر و سالم تر و متناسب تر باشد.

در نتیجه تنها مفهوم تداوم و تکرار در طبیعت اتفاق نمی افتد،بلکه مفهوم تکامل و پیشرفت را نیز با خودش دارد.

فروشگاه الو کالا

تولید مثل در انسان

بر اساس چنین اتفاقی است که ما با جهانی روبه‌رو هستیم که سخن از تکامل موجودات و تکامل در طبیعت است و ما از ثبات و یا تکرار، آن گونه که احتمالاً می‌توانست اتفاق بیفتد، بسیار دور هستیم.

اما ماجرای انتخاب، به این سادگی صورت نگرفته بلکه در میان همان دو موجود نیز،همچنان مسابقه و رقابتی به جهت انتقال و یا رفتن بهترین ها به درون موجود بعدی وجود دارد.

به این معنا که حتی وقتی تخمکی از یک مادر برای به وجود آوردن فرزندی رها می شود، این تخمک یکی از انواع سالم و کامل تخمک مادر است .
و آن زمانی که اسپرم یا اسپرم ها به سمت این تخمک حرکت می‌کند و هجوم می‌برند،آن که قوی تر و سریع تر و بهتر و مناسب تر است،زودتر به تخمک می رسد.

و به مجرد ورودش با ایجاد غشایی، شرایطی را فراهم می کند که بتواند تخمکی را که آماده است و با این حرکت به مرحله ی کمال خودش را می‌رسد را، برای فرزند سالم تر به وجود بیاورد.

بنابراین ملاحظه می کنید که در این زمینه کار طبیعت به بهترین صورت ممکن خودش، بهترین را بر
می گزیند و انتخاب و گزینش برتری را موجب می شود.

اما به خاطر اینکه این کار را با اطمینان و قطعیت انجام بدهد، طبیعت به یک دست و دلبازی باور نکردنی دست می‌زند .
و آن این است که در یک رابطه ی عادی انسانی، بین ۲۰ تا ۲۰۰ میلیون اسپرم حرکت می کنند تا از یک طرف با توجه به جنس زن و مرد و بر اساس قانون اعداد بزرگ، تعداد زن و مرد را برابر کنند.

و از طرف دیگر، بهتر بتواند به تخمک برسد،نه اینکه در میانه ی راه احتمالاً متوقف شده و تخمک را از باربری دوربدارد.
نتیجه ی چنین موضوعی در جنبه‌های دیگر طبیعت این است که به یکباره شما با تنوع باورنکردنی موجودات روبرو می شوید.

یعنی این همه گل های زیبا با این همه بو و با این همه شکل و فرم، از یک چنین قاعده ای به دست آمده است.

و تازه این زیبایی و خوش بویی سبب شده که پرندگان و حشرات را به سمت خودشان جلب کنند و از طریق پراکنده کردن گرده های خود، نسل بعدی را بهتر و بارور کنند.

تولید مثل در انسان

یا در خصوص میوه ها، رنگ و شکل، طعم و بوی آن ها سبب شده که حشرات و پرندگان را به سمت خودشان جلب کنند.

و از طریق پخش تخم خودشان، شرایطی فراهم شود که بتواند طبیعت با تنوع و زیبایی و باروری فوق‌ العاده‌ای همراه باشد.

بنابراین ملاحظه می کنید آنچه که در جهان طبیعت به وجود آمده، زمینه و شرایطی را فراهم کرده تا بتواند نسل بعد از ما، بهتر و برتر از من و شما باشد.

بیخود نیست که برخی باورشان چنین است که:
ازدواج و تشکیل خانواده در کنار خود، شاید مهمترین هدفش به وجود آوردن فردی بهتر و برتر از پدر و مادر در جهان و در خلقت است.

می دانید که یک سری عوامل هستند که در ازدواج و تشکیل خانواده اهمیت زیادی دارند مقاله
آیا میدانید چه عواملی در ازدواج و تشکیل خانواده موثر است؟  اطلاعات مفیدی در این باره در اختیار شما قرار میدهد 

غریزه ،کشش:

در جهان طبیعت مخصوصاً در حیوانات، دو غریزه سبب می شود که بزرگ کردن یا به نوعی نگهداری یا نگاهداری از فرزندشان یا بچه شان،به راحتی صورت بگیرد.

یکی غریزه ی جنسی است که نر و ماده را به سمت هم می کشاند و دوم غریزه ی مادی است که در بیشتر موجودات سبب می شود مادر از فرزندش و در مواردی هم، جنس نر از فرزندش مراقبت کند.

تولید مثل در انسان

اما وقتی که به تولید مثل در انسان می رسیم، انسان دارای غریزه به مفهوم حیوانی یا به عنوان مکانیزمی که خودکار، ناآگاه، مسلط، خادم نوع و پاسدار نسل و نوع آن موجود است، وجود ندارد.

به بیان دیگر انسان دارای کشش ها و یا سایقی است که زندگی او را به این سمت و آن سو می کشاند.
اما به مفهوم غریزه ای که در حیوان دیده می‌شود،در انسان چنین چیزی نیست نه غریزه ی جنسی در انسان هست و نه غریزه ی مادی.
کشش و تمایل جنسی در حالت عادی و طبیعی در میان انسان ها (چه زن و چه مرد)و همچنین تمایلی و محبتی و آمادگی از نظر درونی و محیط اجتماعی، برای مراقبت از کودک وجود دارد.

اما غریزه که در دنیای حیوانات و در رفتار حیوانات دیده می شود، در انسان وجود ندارد.

بنابراین کودک انسان با پدر و مادری که دارای غریزه ی پدری و مادری هستند، بزرگ نمی شود.

از جانب دیگر، کودک زود یا شاید بتوان گفت نارس به این دنیا می آید به طوری که وقتی که کودک پا به این جهان میگذارد، شاید یکی از ضعیفترین،حقیر ترین و محتاج ترین موجودات است.تا انجا که اگر مورد مراقبت خارجی قرار نگیرد مرگ او قعطی وحتمی است.

کودک

 

اما باید مادر، شانزده تا هفده ماه بیشتر، فرزند خودش را نگه می داشت، تا در وقت تولد، کودک امکان زندگی و حیات را پیدا می‌کرد.

اما اگر قرار چنین می بود، وزن این کودک ان چنان می شد که مادر را،از اینکه بتواند به روی پای خود بایستد و کودک را زنده کند، دور می‌کرد و او ناچار باید به صورت چهار دست و پا در می آمد.

و چون چنین چیزی برای میلیون‌ها یا صدها هزار سال پشت سر گذاشته شده بود، ناچار کودک زودتر از حد معین به دنیا می آید و معلوم است که احتیاج به مواظبت و مراقبت دائمی و همیشگی دارد و مادر به تنهایی از عهده چنین کاری بر نمی آید.

علت آن این است که با توجه به احتمال حاملگی بعدی و شیر دادن به فرزند و یا ناتوانی در دادن شیر به فرزندش (که در طول تاریخ یکی از بزرگترین عوامل مرگ و میر نوزادان و کودکان بوده) مراقبت از کودک به این سادگی‌ها امکان پذیر نبود.

در نتیجه به کمک پدر احتیاج دارد و به خاطر آن است که شاید در محیط اجتماعی، شرایط و زمینه هایی پیدا شده که خانواده بر خلاف بقیه ی موجودات، فقط با تولید مثل آغاز نشده و یا بعد از حاملگی و یا تولد بچه، پایان نپذیرد.
بلکه سبب شده تا زن و مرد در تمام مدت بزرگ شدن فرزندشان در کنار هم و با هم باشند.

پدر و مادر
از نظر جامعه شناسی، انگیزه ی اصلی و اساسی و علت مشخص این که من و شما با خانواده به صورت بلندمدت روبه‌رو هستیم، مواظبت و مراقبت از کودکان بوده است.

از جانب دیگر، میل جنسی که در بیشتر حیوانات،موسمی و فصلی است و فقط برای مدت کوتاهی در سال،خودش را نشان می دهد و بعداً کنار می رود وقتی که به انسان می رسد،بعد از بلوغ،دائمی و همیشگی است و بنابراین از نظر ارتباطات جسمی و جنسی، بدون تردید در مرحله ی اوج و کمال خود، محبت و عشق، بهانه ی دیگری یا دلیل بهتری برای ماندن و بودن اعضای خانواده با هم و در کنار هم را فراهم می کند.

به همین علت است که شاید بتوان گفت به هیچ موجود دیگری،پدر و مادر در تمام مدت بزرگ کردن فرزند،در کنار هم نیستند،و تنها موجودی که پدر و مادر یا حتی پدربزرگ و مادربزرگ آنها، به نوعی در تربیت و پرورش وتعلیم و تربیت نوزادان و کودکان دخالت دارند، انسان است تولید مثل انسان متمایز است

تولید مثل در انسان

این نکته بسیار با اهمیت است که زمینه ای رانه تنها برای تشکیل خانواده،بلکه یک نظام خویشاوندی و قوم و قبیله نیز فراهم کرده،در نتیجه انسانها به دور هم جمع شده‌اند ولی شاید محور و مرکز اصلی و اساسی در طول تاریخ،موضوع تولید مثل در انسان و بزرگ کردن کودکان بوده است.

مرد سالاری، پدرسالاری، مادر سالاری، زن سالاری:

وقتی که به نقاط مختلف دنیا نگاه می کنیم مخصوصاً آن زمان که به شرایط اقتصادی و اجتماعی توجه می‌کنیم،انواع مختلف و متفاوت خانواده و نظام خویشاوندی مشاهده می شود.

به همین علت آنچه که نظام خانواده،یا محیط فرهنگی من و شما می باشد،چه‌ بسا فقط ۵ درصد تا ۱۰ درصدنوع و انواع خانواده‌ای است که می شناسیم و یا در طول تاریخ داشته ایم.

در این خانواده‌ها، مسائل برتری و امتیاز پدر و مادر،نه تنها در ارتباط با فرزندان بلکه در محیط اجتماعی و سیاسی فراهم آمده است و ما را با انواع سالار ها و سالاری ها روبرو کرده است.

تولید مثل در انسان

مانند مرد سالاری، پدرسالاری، پدر تباری (یعنی تبار و خویشاوندان پدر مهمترند).

پدربومی (محل زندگی آینده بعد از ازدواج در منطقه ی زندگی پدر خواهد بود).

و یا درست برعکس مادر سالاری، زن سالاری، مادر تباری و مادر بومی.

اما در طول تاریخ حتی جوامع مادرسالار، معمولاً به این معنا نبوده که زنان بر مردان برتری داشته اند بلکه به این معنا بوده که فامیل و خویشاوندان زن یعنی تبار زن، اهمیت و ارزش بیشتری داشته اند.

یعنی در این جوامع، دایی مهمتر از عمو بوده ولی به این معنا نبوده که زن بر مرد برتری دارد و اگر جوامع مادرسالاری را مطالعه کنیم،خواهیم دید که در این جوامع، نقش زن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است.

منبع: دکتر فرهنگ هلاکویی

این مطالب راحتما بخوانید:

 💡چه رفتاری باعث صمیمیت در رابطه زناشویی می شود؟

 💡فرمول عشق در انتخاب همسر و ازدواج چیست؟

 💡چگونه با شناخت خود و همسرمان رابطه بهتری ایجاد کنیم؟

 

این مطالب را هم حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا
Exclamation Triangle Check code