تهدیدات عدم رسیدگی و ارتباط صحیح والدین با فرزندان

خطراتی که فرزندان را تهدید می کند

نکته: اگر پدر و مادر شرایط و موقعیت را برای فرزندان شان درست فراهم نکنند ، و روابطشان با فرزندانشان خوب و درست نباشد ، و یا آنها را در جهت فهم و درک بهتر از محیط اطرافشان یاری نکنند ؛ این احتمال و خطر وجود دارد که آنها برای خودشان دست به کارهایی بزنند از جمله:بسیاری از بچه ها بین ۳ تا ۷ سالگی به راحتی می‌توانند در وجود خودشان را ببندند ، و جهان حسی و احساسی خودشان را از کار بیندازند.

به این معنا که دیگر دنیا را حس نکنند و در درون نیز با هر حس و احساس بد و منفی مقاومت کنند .گوش آنها دیگر نمی شنود و چشم آنها دیگر نمی بیند با رد و انکار واقعیت ،به مرحله و جایی می رسند که برای زندگی ، به هیچ وجه به دنیای بیرون کاری ندارند و فقط باید خود را مشغول کنند. در کودکی این کار را از طریق تخیل و تصور خودشان انجام می‌دهند و در بزرگسالی می توانند با روزی ۱۵ ساعت کار کردن یا در محیط های علمی و کتابخانه و لابراتوارها بودن ، به دنبال کشف واقعیت و حقیقت بگردند اما خودشان را تمام و کمال در راه زندگی گم کرده اند و بنابراین با رد و انکار ، به مقابله با دنیای بد و منفی اطرافشان خواهند پرداخت.

سرکوب حس و احساسات

احتمال دیگر این است که حس و احساس خودشان را سرکوب کنند به جدالی با خودشان بپردازند ، که ریشه بسیاری از بیماری‌های روانی است به این معنا که من با خواسته خودم ، با احتیاج خودم ، با نیاز خودم در جنگ و ستیز هستم ، و درست مانند این است که دست راست من به دست چپ من چاقوی بزند و آن را بشکند و یا زخمی کند که از این طریق موجب آسیب دیگری در خودمان می‌شویم.

این احتمال وجود دارد که کودک حالات و احساسات خودش را به بیرون منتقل کند ، و آنچه را که در درون و از آن اوست را از آن دیگری بداند. خوب خودت

---

---

در حالی که کسی دوست کسی را دوست ندارد بگوید آن فرد مرا دوست ندارد و در حالی که چیزی را دوست ندارد بگوید دیگران آن را دوست ندارند شما بسیاری از مردم را میبینید که حالات و احساسات خودشان را واقعیت خارجی و یا حال دیگران می‌دانند، در حالی که به هیچ وجه چنین نیست.

خطر دیگری که در این زمینه وجود دارد ، جایگزینی و جانشینی است یعنی از یک موضوع به موضوع دیگری بروند .هر زمانی که مسئله ای در این زمینه دارند به دنبال راه‌حلی در زمینه دیگر بگردند آن زمانی که مشکلات مسائلی در زندگی دارند سراغ خوردن غذا بروند و یا درگیر رابطه جنسی شوند و خودشان را درگیر میهمانی و رفت و آمد کنند؛ که در این رفت و آمدها و درگیری‌ها فرصتی برای یافتن خود و شناختن خودشان پیدا نکنند .

این افراد می‌توانند کسانی باشند که به دنبال کنترل دیگران بروند ؛ چون از کنترل خودشان کاملا خارج هستند و امکان آن را نمی بینند. زیرا دنیای درون و بیرون آنها به یکباره از کنترلشان خارج شده است. پس از طریق کنترل دیگران نمی‌توان چنین کرد یا تمام زندگی خود را صرف فرزندانشان یا کارشان و یا دیگران کنند و کوشش کنند که از طریق درگیر کردن و پذیرفتن مسئولیت های فراوان دیگران را در اختیار بگیرند در حالی که ریشه اصلی و اساسی آن این است که کنترل و اداره خودشان از دستشان بیرون رفته است.

این افراد می‌توانند دست به گله و شکایت های دائمی بزنند. خشمگین و طلبکار و ناراضی از همه کس و همه چیز باشند و حتی با هر پدیده خوبی نیز ، به گونه‌ای تضاد و گرفتاری خواهند داشت. در نتیجه شما همیشه با کسانی روبرو می شوید که از روزگار و زمان و زمانه گله و شکایت دارند. این حال می‌تواند آنقدر افزایش پیدا کند که به حسادت و کینه توزی و دشمنی با خود و دیگران برسد. برخی از اوقات حتی در همین سنین کم است که بچه فکر مردن را می کند ، فکر کشتن خودش و البته کمتر فکر کشتن دیگران. این احساس بد و این مقاومت و مخالفت با خود ، زمینه هایی را فراهم می‌کند که در ارتباط با دیگران نیز نتواند آنچنان که باید و شاید عمل کند و ضمناً خودش را آنگونه که هست نشان دهد.

---

---

در این مواقع است که بچه‌ها به حریم و حقوق دیگران تجاوز می کنند. از مسخره کردن ،از خندیدن به دیگران لذت می‌برند زیرا دنیای درونی خودشان آنچنان آزاردهنده است که شاید بتوانند با چنین شادی سطحی کودکانه ای ، مشکلات خودشان را پنهان کنند. از توهین به دیگران ، تحقیر دیگران ، زدن برچسب به دیگران پروایی ندارند و اگر بتوانم دست به خرابکاری بزنند و یا مسئله و مشکلی برای دیگران به وجود بیاورند از آن کوتاهی نخواهند کرد. بچه های بسیاری هستند که وقت رفتن به مدرسه ، با بچه ها درگیر می‌شوند ، یا این درگیری را به‌صورت شدیدی با معلم دارند و یا ظاهراً با همدستی بچه ها بر علیه معلم ، اقدام می کنند. حال آنکه واقعیت مسئله نوعی فرار و گریز از خود است که به این صورت ها خودش را نشان می‌دهد.

در این ایام است که بچه‌ها از سه طریق می‌توانند به نوعی خودشان را کنترل کنند:

یکی از تخیلات و تصورات عجیب و غریب ، که دامنه‌ی آن می‌تواند به جنبه‌های مختلف زندگی کشیده و کشانده شود.

دوم از طریق کنترل عضلات و ماهیچه هایشان به نوعی کوشش می کنند که به که به این درد فائق آیند. همین علت هنگام خشم و عصبانیت و یا حالات دیگر ، معضلاتی بسته و بسیار منقبض دارند و حتی لرزشی به آنها در حالات مختلف دست می‌دهد.

سوم اینکه از طریق تنفس یا ارتباط با ریه خودشان ، کوشش می کنند که با کم و زیاد کردن مقدار اکسیژن ، در خودشان را کاهش دهند و گاهی نیز مشکلات و مسائل مربوط به تنفس پیدا می کنند و یا وقت سخن گفتن ، به نوعی فراموش می‌کنند که باید نفس بکشند و در حالتی قرار می‌گیرند که چنین نفس کشیدن و اکسیژن نیاز احتیاج دارند. این حالات مختلف سبب بیماری های روان تنی می‌شود که بعداً به صورت‌های مختلفی خودش را نشان می دهد.

منبع : دکتر هلاکویی