مسائل روانی و اجتماعینوروفیدبکهمه مقالات

علائم بیش فعالی در فرزندانمان را چگونه تشخیص دهیم ؟

تعریف بیش فعالی و علائم آن :

اگر فرزند من و شما بعد از ۴ سالگی بیشتر علائمی را که خدمتتان عرض می‌کنم در خودش داشته باشد باید احتمالاً به یک فرد متخصص مراجعه کنید، و اِلا برخی از این حالات بین ۲ تا ۴ سالگی به ویژه در میان پسران در حد کم قابل قبول است و احتمالاً از انرژی بیش از حد و یا مسائل و مشکلات دیگر و یا ویژگی های خلق و خو و شخصیت فرزند من و شماست.

ولی اگر بعد از ۴ سالگی این نوع حالات همچنان ادامه داشته باشد، مخصوصاً در محیط آموزشی، مسائل و مشکلاتی را موجب می شود، توجه ویژه ای را احتیاج خواهد داشت.

همانگونه که از نام این بیماری مشخص است مسئله ی اصلی، عدم توانایی در داشتن توجه و یا تمرکز بر روی موضوعات و مطالبی است که با توجه به شرایط سنی و موقعیت از فرزند من و شما انتظار می رود.

کودک من و شما زمانی می‌تواند این توجه و تمرکز را داشته باشد که بیش از حد به موضوعی اعتنا کند ویا انرژی روانی خودش را به کار بگیرد.




مانند فردی که برای راه رفتن غالباً باید این پرسش را از خودش داشته باشد که حالا وقت بلند کردن پای راست است ، تا چه اندازه آن را بالا ببرم ، تا چه اندازه باید آن را پیش ببرم، و حالا باید آن را به زمین بگذارم، پای چپ را باید هم چنان محکم نگه دارم و حالا وقت حرکت پای چپ است.

به بیان دیگر کاری که باید به صورت عادی و خودکار انجام بشود و یا حتی نا آگاه ، من و شما در این زمینه توجهی به آن نمی کنیم، برای کودکی که مشکل توجه و تمرکز دارد، یک چنین نیرویی تقریباً همیشه لازم است.

و یا آن زمانی که فعالیت بیش از حد دارد به نوعی برخلاف اتومبیلی که حرکت دارد همیشه باید پای خودش را محکم روی ترمز بگذارد تا این که بتواند سرعت خودش را کم کند.

معلوم است که بعد از مدتی یک چنین حالتی برای او خستگی به وجود می آورد. و چون توفیقی پیدا نمی کند آن را رها می کند.

بنابراین امیدوارم که به این نکته توجه داشته باشید وقتی که فرزند من و شما گرفتار مشکل کمبود توجه و تمرکز و یا فعالیت بیش از حد است از درون در او اشکالاتی هست که توجه و تمرکز او را مشکل می‌کند و یا فعالیت‌های بیش از حد او را اجتناب ناپذیر.




فرزند من و شما، نمی‌تواند توجه کند و نمی‌تواند ساکت و آرام بنشیند برای او درست مانند این است که مثلاً من و شما نمی توانیم نفس نکشیم ، چنین فعالیتی یا چنین رفتاری را نمی‌شود از او انتظار داشت.

همانطور که نفس کشیدن موضوعی نیست که نمی خواهند انجام ندهند، بلکه نمی‌توانند که نفس نکشند ، فرزند هم نمی تواند فعالیت خودش را متوقف کند.

به همین جهت است که عیب و ایرادی و یا گناه و تقصیری متوجه او نخواهد بود. بچه هایی که مشکل کمبود توجه و تمرکز و یا فعالیت بیش از حد دارند معمولاً چیزهایی را فراموش می کنند.

به طور مثال با وجود این که مطلبی را با زحمت زیاد تهیه کرده‌اند مانند تکالیف مدرسه ، آن را فراموش می کنند به مدرسه ببرند و یا احتمالاً وقتی که به محیط ورزشی یا بازی می روند وسیله ی بازی خودشان را جا می گذارند.

فروشگاه الو کالا

بنابراین

“مسئله ی فراموشی و گم کردن بیش از حد که البته در این سن و سال در همه ی بچه ها کمابیش دیده می شود”

در آن ها به صورتی است که تقریبا همیشه چیزی را جا می گذارند.

مگر این که تصادفی چشمشان به آن وسیله بیفتد و یا اهمیت ویژه‌ای برایشان داشته باشد و یا کسی به آنها تذکری بدهد در غیر این صورت کارشان که تمام شد راهی کار و برنامه ی دیگری می شوند و به چیزهایی که باید جمع و جور کنند توجه و اعتنایی ندارند.

وقتی که شما با آنها صحبت می کنید توجه آنها جای دیگری است ، بنابراین برخی از اوقات واقعاً نمی شنوند، و نمی فهمند و چون نَشنیدند و نَفهمیدند، مطابق میل و انتظار من و شما رفتار نمیکنند.

بنابراین خشم من و شما را برمی انگیزند گرچه ظاهراً به من و شما نگاه می کردند اما حواسشان در جای دیگری بوده و دقیقا این مشکلی است که در کلاس درس پیدا می کنند.

یعنی ممکن است چند کلمه یا چند ثانیه ی اول سخنان معلم را بشنوند اما بعد از آن به دنبال افکار خودشان حرکت می کنند.

غالب اوقات معلمین درباره ی اینکه در زمانی که به من نگاه می کند معلوم است که حواسش جای دیگری است یا احتمالا سرش و نگاهش به منطقه ی دیگری میرود و یا خیره به چیز دیگری می شود.

همیشه این شکایت را از این بچه ها یی که این مشکل را دارند، خواهند داشت.

این بچه ها معمولاً منتظر نوبت و فرصت نمی شوند در صف نمی‌توانند قرار بگیرند و یا اگر قرار بگیرند شکایت می کنند وول می خورند، اعتراضی دارند و مسائل و مشکلات دیگری را به وجود می آورند.

“غالب اوقات وقتی که مطلبی را مخالف میلشان می بینند حاضر به طرح آن مسئله و یا گفتگو و یا مذاکره و تفکر درباره اش نیستند.”

بلکه باید گفت که به صورت واکنشی همیشه به زندگی جواب میدهند. پاسخی که انتظار می رود که اوضاع را ارزیابی کنند و سپس جواب مناسب را ارائه بدهند را تقریباً ندارند.

حتی برخی از آنها به صورت انعکاسی عمل می کنند.بنابراین به صورتی عمل می‌کنند که در ذهنشان جایی برای ارزیابی و تجزیه و تحلیل به مقدار زیادی نمیگذارند.

به همین دلیل است که در کلاس درس، احتمالاً قبل از اینکه معلم پرسش را مطرح می کند آن ها جوابشان را پرتاب می کنند، و منتظر نمی شوند تا سوال مطرح بشود و زمان پاسخ برسد.

به همین جهت است که شکوه و شکایت از برهم زدن نظم کلاس و یا بعضی اوقات به دلیل کم دانی و یا ندادن فرصت برای رسیدن به انتهای پرسش،
جواب نامناسب می‌دهند و مسائلی را برای خودشان و دیگران به وجود می آورند.

به همین دلیل است که در جهت ارتباط ، نه تنها با بچه ها یا بزرگسالان برخی از اوقات با دخالت هایشان و با فضولی هایشان با نوعی کنجکاوی های بی دلیلشان خشم دیگران را برمی انگیزند ومزاحمت هایی را در این زمینه فراهم می‌کنند.

حتی به خاطر حالاتی که دارند در بسیاری از موارد با خنده ی بیش از حد که حالت تمسخر و استیضاح دارد و یا برخی از اوقات که ناراحت هستند، برای این که گناه و تقصیر را متوجه دیگران کنند با گریه و شکوه ی بسیار، به نوعی ناراحتی را برای خودشان و دیگران افزایش می دهند و به وجود می آورند.

سر کلاس درس غالب اوقات حرف می زنند و نظم و ترتیب را در کلاس رعایت نمی کنند و این بچه‌ها نه تنها با بچه های بغل دستی بلکه با بچه های دورتر از خودشان ارتباط برقرار می‌کنند و توجه آنها را به خودشان جلب می کنند.

“بهانه گیری یکی دیگر از گرفتاری هایی است که این بچه‌ها دارند”

کوچک‌ترین موضوعی را بهانه ای قرار میدهند برای ابراز ناراحتی و احتمالاً خشم خودشان.

قرار و آرام ندارند و دائماً در حرکتند و اگر احتمالاً در جایی نشستند، بدن خودشان را حرکت می‌دهند.

بطور مثال هنگام انجام تکلیف مدرسه ، در خانه به مجرد این که چند ثانیه یا چند دقیقه ای که کتابی را میخوانند یا مطلبی را می نویسند با اولین صدا و اولین حرکت که اگرمثلاً چنگالی در آشپزخانه از دست کسی به روی زمین بیفتد آن ها از سر جای خودشان بلند می‌شوند و یا راهی می شوند ، و یا به یکباره یادشان می‌آید که باید لیوانی را جایی بگذارند و یا کاغذی را از جایی بردارند.

یا احتمالاً دنبال اسباب بازیشان می گردند بنابراین غالب اوقات پدر و مادر مجبور هستند کنار آنها بنشینند و از آنها بخواهند که کار را انجام دهند
ولی هر چند ثانیه، یا دقیقه‌ای این نظم و ترتیب را بر هم می‌زنند.

حالت تحریک پذیری آنها به صورتی است که نسبت به صدا واکنش تند نشان می‌دهند. برخی از این بچه ها که اگر سر کلاس درس باشند، در بیرون اگر کسی احتمالاً حرفی بزند و یا کار ساختمانی انجام می شود که صدای کمی از آن به گوش می‌رسد، با هر صدا کاملاً خودشان را به نوعی آزار میدهند.

حتی وقتی که از آنها می‌خواهیم که به صدا توجه و اعتناعی نکنند و به نوعی مانند بقیه خودشان را با آن صدا همراه کنند وقتی که در این زمینه کوشش می کنند، شما می‌بینید که پلک می زنند و حتی اگر آن صدا نظمی داشته باشد قبل از اینکه آن صدا بی آید آنها آمادگی دارند برای اینکه واکنش بدنی نشان بدهند.

دقیقاً من و شما را متوجه این مطلب می‌کند که چطور خبری که از بیرون می‌رسد را مجبور هستند به نوعی با واکنش برایش جوابی تهیه کنند.

در نتیجه حجم خبر و اطلاعاتی که از بیرون به ذهنشان می رسد برای آن ها آن قدر زیاد است که با بیرون ریختن آنها و واکنش نسبت به آنها برخی از اوقات ظاهراً می‌خواهند نظمی را در درون به وجود بیاورند.
و همین موضوع است که سبب می شود چون انرژی آنها صرف به نوعی نه انتخاب موضوع هایی است در خارج ، بلکه واکنشی است نسبت به خبر های بیرون باشد، برای نظم داخلی خودشان دچار اشکال می شوند.

یا انرژی لازم را به جهت توجه و تمرکزی که باید در خصوص موضوعات و مطالب داشته باشند پیدا نمی کنند.

“به همین جهت است که برخی از اوقات برای مصرف انرژی دنبال خیالپردازی می‌روند”

و در دنیای ذهنی و فکری خودشان منتظر می شوند و خیلی از اوقات همچنان لب آنها با حرکت کردن نشان می دهد که به نوعی گفتگویی را با خودشان دارند و از محیط و از آنچه که در اطراف آنها میگذرد، برای کوتاه‌مدت خودشان را دور نگه داشته اند.

به همین دلیل است که نه تنها با خیالپردازی ، بلکه برخی از اوقات حتی به دلیل تخیلات و تصوراتی که داشتند دروغ‌هایی را می پردازند و بعداً محکم پای آن می ایستند که این اتفاق افتاده است.

حساسیت دیگر آنها نسبت به تغییرات نور است که آن ها را اذیت می کند و نسبت به بو هم حساسیت بیش از حد معمول و دارند وبه همین جهت است که برای خوردن غذا بهانه های بسیار می گیرند و سردی و یا گرمی غذا، موضوعی به جهت ناراحتی کامل آنها میتواند باشد.

این بچه ها بعضی از اوقات از نظر توانایی ها هم گرفتاری‌هایی دارند معمولاً برای مدت طولانی مانند بچه های هم سن و سالشان نمی توانند روی یک پایشان بایستند.

یا برخی از اوقات بخصوص برای دست چپ و راست خودشان دچار مشکل می شوند و مطلبی به این سادگی را با توجه به این که از نظر سنی سالهاست آن را پشت سر گذاشته اند همچنان اشتباه می‌کنند.

به دلیل این که از تکراری که در بیرون اتفاق می افتد عصبانی می‌شوند گاهی کوشش می کنند که در درون برای خودشان توجه و تمرکز فوق‌العاده‌ای به وجود بی آورند.

به همین جهت است که پدر و مادرانی هستند که گزارش می دهند که فرزند من و شما برای تماشای تلویزیون گاهی نیم ساعت یا یک ساعت تقریباً آرام می‌نشینند یا بعضی از اوقات بازی هایی که کمی پیچیده هستند را می‌توانند دقایق و یا ساعاتی انجام بدهند.

واقعیت مسئله این است که در چنین مواردی همچنان خود این توجه بیش ازحد نشانه ی این است که به نوعی راهی یافتند که تمام سیستم عصبی یا و یا مغز خودشان را در حدی که مرتبط با آنهاست را متوقف کنند و خبری از هیچ جا نگیرند.

و در خوابی فرو بروند و از طریق توجه و تمرکز بیش از حد برای خودشان آرامش موقتی را موجب بشوند.

بنابراین با وجود این که برخی از اوقات توانایی برای توجه و تمرکز نشان دهنده ی این است که احتمالاً فرزند من و شما مشکل توجه و تمرکز و فعالیت بیش از حد را ندارد، اگر در این زمینه، بیش از حد، توجه و تمرکز می کند متاسفانه علامت دیگری است که خود او در حقیقت، یاد گرفته که در موارد استثنایی، چگونه دنیای خودش را از نظر گرفتن یا فرستادن خبر خاموش کند.

به همین دلیل است که اگر شما چند بار او را صدا کنید برخی از اوقات به شما پاسخی نمی دهد و خیلی از اوقات واقعاً آن را نمی شنود.

“به هرحال فرزند من و شما توانایی این را ندارد که از هجوم خبر از بیرون و یا افکار درونی خودش جلوگیری کند.”

انتخاب موضوع ها برای دادن توجه و اندیشیدن درباره ی آن برایش بسیار مشکل است و به همین جهت است که احساس ناتوانی می‌کند و احساس می‌کند که از انجام کارهای معمولی بر نمی آید.

و چون خودش را مسئول و مقصر می داند، احساس بد او سبب می شود که از حرمت نفس و عزت نفس بسیار کمی برخوردار شود.

خشم و عصبانیت او نسبت به خودش و دیگران، برخی از اوقات گرفتاری‌هایی را در جهت روابط به وجود می آورد، حتی می دانیم زمانی که با تمام وجودش کوشش می‌کند که توجه و تمرکزش را به موضوعی جلب کند برخی از اوقات ضربان قلبش نشان می دهد که احتمالاً گرفتاری های دیگری را هم پیدا کرده است.

فرزند من و شما از نظر سیستم عصبی دچار اشکال است و حتی فعالیت بیش از حد او را با این تمثیل بیشترمی شود فهمید:

بچه های عادی و معمولی درست مانند کسانی هستندکه سوار موتورسیکلت هستند و با کمی حرکت دست می توانند سرعت موتور سیکلت را کم و زیاد کند و حال آنکه فرزندی که دچار مشکلADD یاADHD است ، مانند دوچرخه سواری است که باید پا بزند زیرا اگر پا نزند بعد از مدت کوتاهی خواهد افتاد و بنابر این، فعالیت بیش از حداو به خاطراین است که بتواند به نوعی راه خودش را ادامه بدهد.
اما متاسفانه در دوره ی جوانی و بزرگسالی از پا زدن می‌افتد و به خاطر افتادن از پا زدن است که بر زمین خواهد افتاد، و مشکل و مسئله افسردگی، خودش را نشان می دهد.

“می دانیم که این کودکان در وقت تغییر و دگرگونی و یا مرحله ی انتقالی یعنی از یک حال به حال دیگر وضعیت بد تری پیدا می کنند.”

به همین جهت است وقتی که وارد اتاق شلوغی بشوند و یا به مهمانی وارد بشود و یا در آغاز وقتی که به مدرسه می آیند اگر بتوانند خودشان را برای چند دقیقه ای کنترل کنند و اگر ما بتوانیم به آنها کمک کنیم، احتمالاً حال بهتری پیدا می کنند.

در حالی که در شرایط عادی و معمولی بچه ای با مشکل کمبود توجه و تمرکز و فعالیت بیش از حد وقتی که وارد یک محیطی می‌شود بعد از چند ثانیه نوعی حال بد خودش را کاملا نشان می‌دهد.

به همین جهت است که می‌تواند در آغاز موجب سرزنش و یا مورد تهدید و تنبیه و یا تحقیر قرار بگیرد و این حال بد است که او را برای کار بد تر آماده می کند.

احساس شکست و ناامیدی و یأسی که برخی از اوقات به دلیل وعده‌ای که به خودش داده و یا احتمالاً تشویقی که ما کردیم در او پیدا می‌شود خیلی از اوقات این بچه ها را بعد از چند تجربه واقعاً بر هم میریزد.

متاسفانه اشکال کار این است که حتی اگر در یکی دو مورد هم توفیقی پیدا کردند به دلیل اینکه این افراد توانایی آموختن را آنگونه که معمول بچه ها هست از تجربیات قبلی ندارند متاسفانه نمی توانند از راه و روشی که در مهمانی قبلی استفاده کردند و برای مدتی توانستند خودشان را در آغاز آرام نگه دارند و بعداً هم مشکل و مسئله ی جدی به وجود نیاورده اند به هیچ وجه تجربه ی لازم را نمی آموزند.

بنابراین احساس می کنند که حتی موفقیت های کوچک و یا گذشته ی آنها تاثیری در توفیق امروز آنها ندارد به همین جهت است که وقتی موضوع معالجه مطرح میشود، قالب اوقات این بچه ها بعد از مدتی دست از همکاری برمی دارند در حالی که احتمالاً نتیجه ی کار در بلند مدت معمولاً به وجود خواهد آمد.

منبع : « دکتر هلاکویی »

این پادکست  را حتما گوش دهید :

 💡 نوروفیدبک

 

این مطالب را هم حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا
Exclamation Triangle Check code