مسائل ازدواجهمه مقالات

فرمول عشق در انتخاب همسر و ازدواج چیست؟

برای اینکه بدانید انتخاب عاقلانه در ازدواج چگونه است و عشق در انتخاب همسر و ازدواج چه تاثیری دارد مقاله زیر را مطالعه فرمایید

چرا آدمها ازدواج می کنند 

ازدواج در دنیای امروز ازدواجی است در چارچوب خانواده هسته‌ای که نوع تکمیل و کامل زندگی زناشویی است و بهترین محیط و شرایط و حتی تنها محیط و شرایطی است که می شود فرزندان سالم بار آورده اما چرا یک چنین دلیلی برای ازدواج درست است؟برای اینکه خوب مفید مناسب و معنی دار است.

عشق به معنای واقعی و درست 

روزی که دو تا آدم به مرحله عشق می‌رسند موضوع ما است اما در اینجا بحث این است که این موضوع عشق باید عشق به معنای واقعی و درست خودش باشد زیرا:
انسان بیمار داریم که حال و احساسی تند و شدید را در خودش عشق می داند.
تعدادی از انسانهایی هستند که به دلیل نوع ارتباط شان (بیمار نیستند) ولی ارتباطشان بیمارگونه است و بنابراین آنجاست که عشق های بیمارگونه و عشق های گیر و گرفتار داریم.عشق هایی که برخی از اوقات در حقیقت وابستگی و اعتیاد هستند تا عشق این ها معانی و مفاهیم دیگری دارند.
بنابراین اگر با یک آدمی روبه‌رو شوم که بگوید من عاشقم غالباً باید خیلی علائم دیگری را به من نشان دهد.درست مثل اینکه اگر شما گفتید من جراح مغز هستند شما باید یک توانایی هایی را در بیشتر زمینه ها نشان دهید و با ادعای اینکه من جراح مغز هستم معنایی نخواهد داشت.
می دانید مردم مفهوم عشق را به معنای مختلفی به کار گرفته اند یعنی هر کسی عشق را یک طوری به کار می گیرد و در دنیای علم یک نظری درباره عشق وجود دارد برای این که یک احساس و هیجان کاملاً برجسته و مهم است و از نظر علمی روی آن بسیار کار شده است متاسفانه در طول تاریخ این عشق از زمین دزدیده شده و به آسمان برده شده و عشقی که مفهوم انسانی دارد به یک مرتبه جایگاه روحانی و عرفانی پیدا کرده و غالب اوقات اگر با واقعیات هم ارتباطی داشته باشد به درد پسر و دختر امروزه نمی‌خورد که بر مبنای آن بخواهد عاشق بشود یا ازدواج بکند در نتیجه مهم این است که ما بدانیم علاقه یک پسر و دختر در حالت عادی و معمولی نسبت بهم پیدا میکنند یک علاقه‌ای است که از مرحله خوش آمدن و بعدا دوست داشتن میگذرد و بعد به مرحله عشق می‌رسد.

عشق در انتخاب همسر و ازدواج
فرمول عشق در انتخاب همسر و ازدواج

عشق یک ظرفیت است.
عشق آمادگی است.
عشق هنر است.
بنابراین موضوع عشق در انتخاب همسر و ازدواج موضوع مهمی است که یک زن و مرد یک ظرفیتی یک آمادگی‌ای یک توانایی برای رشد در خودشان دارند ولی موضوع اصلی و اساسی این است که ابتدا در ما عشق رشد پیدا کرده باشد. یعنی قرار است فارسی بلد باشیم تا بتوانیم با کسی فارسی حرف بزنیم و زبان او را بفهمیم این تصور و توهمی که بیشتر مردم دارند که عشق یک ‌چیزی است که در وجود ماست و بنابراین همین قدر که معشوق پیدا شد عشق ما بیرون میزند اصلا با واقعیت نمیخواند. درست است که در طول تاریخ و اصولا خدا با طبیعت در وجود ما یک چنین ظرفیتی گذاشته و کوتاه مدت است که یک پسر و دختر بهم علاقه پیدا میکنند یا یک زن و مرد بهم علاقه پیدا میکنند زیرا در کوتاه مدت حالات و هیجاناتی را بوجود می‌آورد که هرگز به اوج نمیرسد که به همان احساس عشق نزدیک است ولی از میان میرود و برای بار دوم و سوم کمتر و کمتر میشود و بعدا از میان می‌رود.
این ظرفیت یکی دو سه بار میتواند اتفاق بیفتد از ۸ماه شروع میشود به یکی دو ماه خاتمه پیدا میکند و بعد هم برای همیشه خواهد رفت. درست مثل این است که ما در یک شرایط خاصی دوایی بخوریم یا سوزنی به ما بزنند و یک حالاتی پیدا کنیم و از این حالات مثلا هیجان و شور و شوق و انرژی باشد در حالی که اگر شما آدم ورزشکاری هستید و ورزش میکنید همیشه آن را دارید و بعدا در وجودتان کاشته و ساخته میشود. و در آن رفتاری که حتی انجام نمیدهید به مقدار زیادی عملی که باید انجام شود صورت میگیرد.
سخن کوتاه:امروزه میدانیم عشق یک‌ هنری است آموختنی،همانطور که میدانیم یک زمینه فلسفه و علمی و تجربی دارد از یک مراحل خاص اساسی باید گذشته باشد درست مثل اینکه اگر شما گفتید من مهندس یا وکیل هستیم یک دورانی را گذرانده‌اید یک حداقل هایی را میدانید آن موقع است که شما ظرفیت عشق ورزی و عشق پذیری را پیدا میکنید.

عشق در انتخاب همسر و ازدواج




برای اینکه بدانید چه عواملی در تشکیل خانواده و ازدواج اهمیت دارد مقاله
آیا میدانید چه عواملی در ازدواج و تشکیل خانواده موثر است؟  می تواند به شما کمک بسزایی کند 

بهترین تعریف از عشق چیست ؟

عشق یک پدیده عجیب و غریبی نیست تعریفی که من برایش دارم این است که:
عشق اولا یک احساس و هیجان است.(It’s a feeling & Emotion) و این احساس و هیجان عالی و استثنایی نتیجه آگاهی و شناخت است یعنی تا زمانی که آگاهی و شناخت اتفاق نیفتد و ما یک کسی را از طریق آگاهی و شناخت دوست نداشته باشیم عشق اتفاق نمی افتد البته نه از راه های دیگر برای اینکه راه های دیگر راه هایی نیست که منجر به عشق میشود.
به همین علت اگر شما بگویید من یک نفر را خوبِ خوب نمیشناسم یعنی خودم را خوب نمیشناسم در نتیجه از عشق با من صحبت نکنید برای اینکه آن ممکن نخواهد بود.
عشق یک احساس و هیجانی است که از شناخت و آگاهی بوجود می‌آید.
عشق شناخت و آگاهی‌ای است که نسبتا سخت و مشکل است و چالش دارد.
عشق در حقیقت یک نوع کند و کاو است.
عشق یک نوع جاده سربالایی است که انسان باید با یک شدتی و دقتی به دنبالش حرکت کند تا این شناخت و آگاهی منجر شود به یک احساس و هیجان خاصی که این احساس و هیجانی که اولا استثنایی است(Exceptional) در عین حال یک ویژگی‌ها و صفات عجیب و غریب و کاراکتر های خاص خودش را دارد به ویژه و مخصوص و منحصر به فرد است.(Unique)
عشق یعنی یکه خواه و بی همتاست‌. یعنی نمیشود در آن واحد چند نفر را دوست داشته باشید بنابراین احساس و هیجانی که از شناخت و آگاهی نسبت به کسی پیدا میشود ما را به جایی میرساند که حال استثنایی ویژه و منحصر به فرد پیدا میکنیم که:
راحتی او به اندازه راحتی ما شادی او به اندازه شادی ما خوشبختی او به اندازه خوشبختی ما خواب او به اندازه خواب ما پول و استراحت او به اندازه پول و استراحت ما اهمیت و ارزش پیدا میکند.

عشق در انتخاب همسر و ازدواج
یعنی در ارتباط با یک فرد دیگری به یک مرحله‌ای میرسم که کار او به اندازه کار من سلامت او به اندازه سلامت خود من اهمیت پیدا میکند چون دوست داشتن مثل دست راست و چپ من است که اگر بگویند که کدامش میخواهی به درد بیاید فرقی برایم نمیکند زیرا هر دو دست من هستند و درد این و درد آن دست یک جور به من مخابره میشود و من یک درد مشابه و مانند هم را احساس خواهم کرد.
میدانیم که اصولا مسئله فرد و شخص یعنی “من” در پاسخ به این پرسش است که من کیستم! جواب علمی این است که یک خبر هستم در خود آگاه یعنی اگر یک کسی به من بگوید(Who are You)تو کیستی؟ یا بخواهم به این سوال پاسخ بدهم من کیستم پاسخ این است که من یک خبرم این خبر که سنم و با وزنم یا ملیتم این است به طوری که در خودآگاه من نشسته همیشه بیش از هرچیز دیگری یا در مجموع بیش از هر چیز دیگری انرژی روانی “من” را به خودش اختصاص میدهد یعنی”من” از صبح تا حالا راجع به مادرم لحظاتی فکر کردم راجع به بچه هایم یک مقدار بیشتر احتمال ممکن است به اجاق گاز خانه‌ام فکر نکرده باشم به دخترم فکر نکرده باشم ولی هیچوقت نشده که از خودم غافل باشم مانند سردم است گرمم است میخواهم حرف بزنم راه بروم بنشینم ننشینم خسته شدم جایم را عوض کنم پایم را عوض کنم.

این مطالب راحتما بخوانید:

 💡آیا ازدواج مانع رشد و تکامل انسان میشود؟

یعنی دائما به نوعی به خود توجه داشتیم و به همین علت در مجموع مقداری از انرژی روانی “من” همیشه “متوجه خبری” است که “این خبر من هستم” و روزی که عاشق کسی میشوید او هم میاید در مغز شما مینشیند به طوری که حالا بیش از هر چیز دیگری “موضوع ما” به او هم مرتبط میشود و انرژی روانی شما متوجه اوست و در نتیجه به نوعی شما همیشه دارید به او فکر میکنید و یا با او ارتباط دارید بیش از هر چیز دیگر یعنی شما جایی میروید و میگویید ای کاش بود ای کاش میشنید خوب شد نیامد یادم باشد این را برایش تعریف کنم یک دفعه میگویم این کار را برایش انجام دهم یادم باشد به او زنگ بزنم و من این موضوع را برایش تعریف کنم ببینم او چی ‌میگوید و میبیند او هم حالا نه در حد خودتان ولی به مقدار زیادی بیش از هرکس دیگری جایی در مغز شما پیدا میکند و مقداری از انرژی روانی را به خودش اختصاص میدهد.” این حال حالِ عشق است و خارج از آن نه” بنابراین اولا یک احساس و هیجان(Feeling & Emotion) است که از طریق شناخت و آگاهی پیدا میکنید آن هم آگاهی سختی که به نظرم اولا چند ماه طول میکشد و اگر عدد بخواهم بدهم که باید در این گونه موارد بدهم تا یک ذره تکلیف روشن شود، ۵۰۰ساعت یک گفت و گوی چهره به چهره یا حداقل بعد از شناخت و آگاهی میتواند از طریق تلفن باشد که دو تا آدم باهم راجع به همه چیز حرف میزنند و حالا میدانم که در بیشتر موارد او در زمینه و زمینه های دیگر چه عقیقده و نظری و خواسته و احتیاح و انتظاری دارد و بر مبنای آن عمل میکنم.




عشق در انتخاب همسر و ازدواج
روزی که چنین شناختی پیدا کردم و این شناخت منجر به خوش آمدن شد و یک احساس ویژه پیدا شد. نامش عشق است چون این یک ظرفیت و توانایی است و همچنین یک استعداد در وجود انسان باشد در اساس مطالعات علمی و نه به خاطر حرف‌ها و صحبت‌ها و گفتگوهای شاعرانه و ادبیات و فلسفی نشان می‌دهد که به چه اندازه ای مفید و موثر است و راه را برای ما در بسیاری از زمینه‌ها هموار می‌کند که درست مانند من و شمایی که در تاریکی زندگی کردیم و با چراغ قوه و چراغ زندگی کردیم به یک باره خورشیدی طلوع می کند و همه چیز را روشن می کند و رنگ و بو و شکل همه چیز را دگرگون می کند و آن احساس ویژه اسمش عشق است و در رابطه میانه زن و مرد پیدا می شود و به نظر می رسد پایه و مایه اش ریخته شده است و عشق از نظر سیستم ژنتیکی در ژن گذاشته شده و امروز نشان دهنده یک پایه و مایه‌ای است که از نظر علمی برای عشق قائلیم که:
عشق یک توهم و تصور آدمهای مالیخولیایی نیست و یا آدمهای ملنگ و قشنگ نیست بلکه یک مقدار چیزی است که واقعیت دارد و این واقعیت با همه وجود در ارتباط است و زمینه را برای تولید نسل و شاید بالاتر این قانون و قاعده خلقت که انتقال ژن به دیگری است به وجود می آورد.

دلیل اصلی و اساسی مسئله عشق

در نتیجه مطلبی که مطرح است این است که دلیل اصلی و اساسی مسئله عشق است ولی متاسفانه بیشتر مردم دنیا یعنی بیش از نیمی از مردم دنیا ظرفیت عشق ورزی و عشق پذیری را ندارند و غالب اوقات آدم هایی که به شدت و جدت بیشترین حتی خودشان را محتاج عشق یا به دنبال عشق نشان
می دهند
غالباً کسانی هستند که (Love Thirst) یا (love hunger) می باشند یعنی آدم مهرطلب و آدمی که تشنه و گرسنه عشق است که اتفاقاً دلیل اصلی این همه دویدن شان عشقی و نداشتن ظرفیت عشق ورزی و عشق پذیری است یعنی خشکی وجودشان است.
این بیابان خشک وجودشان است که باران میخواهد ولی فرصتی در این ماجرا نخواهند داشت من در کار روان درمانی وقتی که کسی میگوید من محتاج محبتم به او میتازم به خاطر اینکه دقیقا گیرمان اینجاست یعنی به میزانی که شما محتاج محبتید شما ظرفیت عشق ورزی ندارید.

عشق در انتخاب همسر و ازدواج
علتش هم این است روزی که شما به عشق خود(Self Love) رسیده باشید و به یک عشق جاودانه رسیده اید و عشق را دارید مثل کسی که فارسی بلد است تا با یک کسی حرف بزند ولی اگر تشنه این هستید که کسی فارسی حرف بزند و برایتان خوشایند است ولی خودتان بلد نیستید چه جایی برای بحث و گفت و گو داریم؟! بنابراین موضوع عشق از اساس تعریف و تعبیر درست است که به عنوان سوء تفاهم وجود دارد درست است متاسفانه باید عرض کنم که بیشتر مردم دنیا نظری که راجع عشق دارند غلط است است و اصلاً اسم آن عشق نیست و من صدها بلکه هزاران بار در کار روان درمانی و تراپی با کسانی روبرو شدم که گفته اند من این آدم را دوست دارم و عاشقشم وقتی از آنها یک پرسش ساده کردم که دو یا سه چیز خوبی که سبب شده تو عاشق این آدم بشوی چیست؟در جواب‌شان این موارد هیچ ارتباطی به عشق نداشته درست مثل اینکه من به شما بگویم چرا این آدم را دوست خودتان انتخاب کردید و شما در پاسخ بگویید دلم می خواست یک کسی اینطوری باشد یا دلم میخواد یک کسی اسمش این باشد و این دلایل من بود برای عاشق شدن!
اینها دلایل درست برای این موضوع نیست یعنی اینها چیزی نیست که به عشق منجر شود به همین علت امید من این است که یک نگاهی به این موضوع بکنید یک بار و برای همیشه واقعا انسان باید بداند که نه تنها مفهوم علم یا تعریف عشقی چه هست محتوایش چه هست اصول آن و فرایند و پویایی اش کجاست چگونه کار و عمل می‌کند بلکه ارتباط آن با عقل و اخلاق کجاست.

اصول اخلاقی و عشق در انتخاب همسر و ازدواج 

در نتیجه آدم اگر عاقل نباشد عاشق نمی شود و دوم اینکه عشق در ارتباط با امور و اصول اخلاقی است و بنابراین شما خارج از اصول اخلاقی نمی توانید عاشق شوید من نمی‌پذیرم زن و مردی که ازدواج کرده اند و شوهر و زن دارند عاشق کسی دیگر بشوند برای من معنایی ندارد برای این که روی اصول اخلاقی پا گذاشته اند اینکه جدا شوند نه به خاطر او جدا شوند و همچنین آدمی پیدا شود را می توانم بفهمم ولی من جایی که عقل نیست و جایی که اخلاق نیست جای پایی هم برای عشق نمی بینم در حالی که بسیاری از مردم آن زمانی که حرف مفت بزنند پرتو پلا بگویند تازه بین جنون و دیوانگی یک رفتار با کارشان مرتبط باشد اسمش را عشق می گذرند تا آنجایی که عشق و جنون دو روی یک سکه اند و ضمن آن خیلی راحت و آسوده به بهانه اینکه عاشق شدن هیچ اصل اخلاقی انسانی را دیگر قبول ندارند و به راحتی می توانند زیر پا بگذارد اینجاست که ما با هم یک اختلاف نظر اصولی و اساسی پیدا می کنیم به همین علت است که امید من این است که یک نگاهی به این موضوع بکنید .(توجه شما را به کتاب های تحت عنوان انسان و عشق یا ازدواج و خانواده و ۵۰ باید و نباید در زندگی زناشویی جلب می نمایم و امیدوارم به دوستان و عزیزانتان معرفی نمایید)همچنین از منابع و مأخذ دیگر هم اطلاعات لازم را بگیرید که خاطرتان آسوده باشد درگیر یک چیزی می شوید که اسمش عشق است ولی آمادگی و ظرفیت عشق ورزی را دارید چون اگر نداشته باشید هرگز عشق اتفاق نمی‌افتد و اگر هم اتفاق بیفتد همانطور که عرض کردم یک ترشح کوتاه مدت چند ماهه در پایین مغز است که می‌آید و می‌رود و بعدش هم پشیمان می‌شوید.

عشق در انتخاب همسر و ازدواج
عشق در انتخاب همسر و ازدواج

به همین علت است که در گذشته ها می گفتند ازدواج گورستان عشق است یعنی آدم‌ها عاشقند و ازدواج می‌کنند در نتیجه مسئله عشق در انتخاب همسر و ازدواج بسیار حائز اهمیت است و معمولاً در گذشته نتیجه مشخص و معلوم بوده و اعم از اینکه آدم ها ازدواج می کردند بیان می کردند عشق از میان می‌رفت ولی این دو را به هم ربط می‌دادند بنابراین دلیل اولی که مردم ازدواج می‌کنند و درست است که با آن ازدواج کنند عشق است.

فروشگاه الو کالا

منبع:دکتر هلاکویی

این مطالب راحتما بخوانید:

 💡نکاتی که درباره ی هدف در زندگی مشترک باید بدانید

 💡چگونه با شناخت خود و همسرمان رابطه بهتری ایجاد کنیم؟

 

 

این مطالب را هم حتما بخوانید

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا
Exclamation Triangle Check code