فروتنی روح یادگیری است
فروتنی روح یادگیری:
تا به حال توجه کرده اید که چطور برخی از افراد به آسانی از شکست هایشان امتیاز می گیرند؟
آنها از شکست ها و اشتباهات درس می گیرند و حتی بهتر از قبل هم می شوند!
البته در این میان، هستند افرادی که شکست می خورند،از پای در می آیند، و دیگر هرگز مانند قبل نمی شوند.
بعد از اینکه آنها مسئله ای چنین منفی را تجربه میکنند، به روشنی می توان شروع پیچ در پیچ عقبنشینی ایشان را مشاهده نمود.
اصلاً مهم نیست که شما تا چه حد قصد کمک به آنها را دارید، چون هرگز موفق نخواهید شد، آنها فقط از اشتباهات تان یاد نمی گیرند.
اما تفاوت میان این دو دسته چیست؟
شخصاً معتقدم علت این امر، زمان بندی، جایگاه اجتماعی، میزان بدبیاری، یا هر چیز دیگری که خارج از کنترل آنها باشد، نیست.
تفاوت در درون آن هاست: روان یک فرد.
آنهایی که از ناملایمات به بهترین نحو بهره میبرند، روحیه ی تواضع را در خود پرورش دادهاند و به ایجاد تغییرات ضروری که پیش نیاز یادگیری از اشتباهات، شکست ها و مشکلات هستند، تمایل بسیاری دارند.
ایشان نقطه ی مقابل اشخاص مغروری هستند که هیچ اشتیاقی ندارند ناملایمات و مشکلات معلم آنها باشند،و در نتیجه، هیچ نخواهند آموخت.
غرور مسبب شکست خواهد بود
تک تک افراد به نوعی ناملایمات زندگی را تجربه می کنند. برخی از افراد متواضع و فروتن هستند، اما برخی دیگر سفت و سخت اند.
هر جا که می روند این روحیه را با خود می برند. قضیه برای آنهایی که سخت هستند، فوق العاده تراژیک است، چرا که یادگیری برای انسان سخت، شدیداً دشوار است.
غرور، نگران آن است که حق با چه کسی است. تواضع نگران آن است که حق چیست.
این توصیف کاملاً صحیح است. غرور موجب می شود افراد خودشان را توجیه کنند،حتی زمانی که میدانند اشتباه میکنند.
این مطالب راحتما بخوانید: |
اکنون نگاهی خواهیم انداخت به اثرات منفی غرور بر یک شخص:
سرزنش
افراد مغرور به جای قبول مسئولیت، دیگران را سرزنش می کنند. آنها بر این باورند که هر گاه کارهایشان به خوبی پیش نرفت و به مشکل خوردند، حتماً کس دیگری مرتکب اشتباه شده است که دامان ایشان را گرفته است.
انکار
ایشان به جای آنکه واقع بین و واقع نگر باشند، با واقعیت مواجه نمی شوند. ریاست مغرور فلان تجارت یا فلان شرکت تصمیم میگیرد آنچه را که برای همگان معلوم و مشهود است، نادیده بگیرد.
یکی از اعضای مغرور خانواده های غیر عادی،رفتار خودش و دیگران را توجیه می کند.
کوته فکری
افراد مغرور به جای اینکه روشن فکر و پذیرا باشند، ژست دفاعی به خود میگیرند و در مقابل ایده های جدید می ایستند.
آنها می گویند: این همان روشی است که ما همیشه به کار میبردیم. و کمترین علاقهای به نوآوری و پیشرفت ندارند.
انعطاف پذیری
اشخاص مغرور به جای اینکه نرم و انعطاف پذیر باشند، خشک و انعطاف ناپذیر هستند.
آنها می گویند: این کار را به همان شیوه ی همیشگی انجام می دهم، و نه هیچ شیوه ی دیگری روان گذشته، حتی روان موفقیت هایشان، آنها را شکار میکند و به عقب می کشاند.
ناامنی
اشخاص مغرور خودشان را باد می کنند و به خودشان اهمیت می دهند، اما به دیگران هیچ اهمیتی نمی دهند، فقط به خاطر اینکه احساس ناامنی می کنند.
تمام موفقیت ها از آن ایشان و سرزنش ها برای دیگران است.
و هنگامی که چنین اشخاصی رهبری و مدیریت گروهی را بر عهده دارند، به جای افزایش روحیه ی گروه، روحیه ی شان را پایین آورده و تخریب می کنند و بهترین اعضای گروه را از خود می رانند.
انزوا
اشخاص مغرور به جای این که با دیگران در ارتباط باشند، خود را از دسترس دیگران خارج میکنند، چه اعضای خانواده، چه ارباب رجوع و مشتریان، وچه هر کس دیگری.
غرور موجب میشود شخص چنین بیندیشد که همه چیز به او مربوط و ختم می شود، در حالیکه واقع امر این است که همه چیز به دیگران مربوط میشود.
آیا هیچ یک از این توصیفات در مورد شما صدق می کند؟ و یا کاربرد دارد؟
بنده با کمال تاسف باید بگویم در سالهایی که رسماً کار هدایت گروههای مختلف را برعهده داشتم، آنقدر تواضع و فروتنی نداشتند که روح یادگیری را در من زنده نگه دارد.
در حقیقت، من در نقطه ی مقابل تواضع بودم، من مغرور بودم، اهل مقایسه و رقابت بودم، و همیشه میخواستم پیروز باشم.
هنگامی که پیروز می شدم، غیرقابل تحمل می گشتم.
اگر کسی را می زدم، به او می گفتم که من پیروز شدم.
و به هر کسی که او می شناخت خبر میدادم که پیروزی از آن من بوده است.
همه را روی لبه پرتگاه نگه می داشتم.
البته بدتر از همه این بود که خودم از این موضوع بی خبر بودم،تا این که دوستانم هدیه ای به من دادند، تی شرتی که روی آن نوشته شده بود:
وقتی همچون من بزرگ و دست نیافتنی باشی، متواضع بودن، کاری بس دشوار است.
دو یا سه سال طول کشید تا این حقیقت کاملاً جامه ی عمل بپوشد.
افراد متکبر و بلند پرواز به این زودیها متواضع و خاشع نمیشوند. اما این آغاز تغییرات در من بود.
آرزو داشتم به حدی ازفروتنی برسم که حس یادگیری و امکان آن در من زنده شود.
من همچنان اعتماد به نفس خوبی دارم، اما مدام نگران هستم، که این اعتماد به نفس به مانعی در برابر توانایی یادگیری ام تبدیل شود.
شاید طبیعتاً شخصی متواضع هستید که روحیه ی یادگیری نیز در شما پررنگ و فعال است.اگر چنین است که خوشا به حال شما، فوق العاده است.
اما اگر این چنین نیستید، خبرهای خوشی برای شما دارم: اگر من خواستم و توانستم، پس شما هم میتوانید اگر نمی دانید در چه سطحی از تواضع ایستادهاید.
اگر دوستانتان تی شرتی به شما هدیه نکردهاند، شاید همین نقطه ی مثبتی برای شما باشد و هر چه بیشتر به شما کمک کند.
منبع: « جان .مکسول»
این مطالب راحتما بخوانید:
💡راهکارهای کاربردی و طلایی برای رفع ناامیدی 💡آیا می خواهید از به تعویق انداختن کارهای روزمره خود خلاص شوید؟ |