مسائل ازدواجهمه مقالات

چرا بسیاری از افراد فکر میکنند ازدواج یعنی زندان

ازدواج یا زندان

به همین دلیل است که وقتی آقایی میخواهد ازدواج کند میگویند خب دیگه داخل مرغ‌ها شد یعنی آن پرنده که این طرف و آن طرف میچرخید و میگردید و الواتی میکرد تمام شد.
حالا دیگر سرش را پایین می‌اندازد و بعد از کارش به خانه می‌رود و به خواب و استراحت می‌پردازد. یعنی میشود کار ،خانه ،خواب و آدم بپر و پروازین دیگر نخواهد بود.
نتیجتا بسیاری از اوقات در ذهن این فکر است که با ازدواج کردن خوشی تمام شد.
به همین علت است که شما حتی درمیان زنان فراوان میبینید که مادر به پسر میگوید: پسرم الان برو کیفت و زندگیت را بکن البته نه در فامیل ما و میان هم مذهب های ما، برو خارج و لذت ببر و بعد برگرد خودمان برایت یک دختر خوبی از خودمان میگیریم.
حتی وقتی از جانب مادرهایی همچین پیامی را میشنوید تکلیف مردها هم مشخص است و به همین علت است که یک عده فکر میکنند برویم این کار را بکنیم اخیرا هم مد شده است که ما جوانی نکردیم حالا که میبینیم دخترمان و پسرمان بزرگ شده میخواهیم جوانی کنیم و میخواهیم کارهایمان را انجام دهیم
که جوانی عبارت است از حماقت و خریت که این در زندگی ما نبوده بنابراین برمیگردیم آن را انجام بدهیم که خاطرمان آسوده شود که ما ازاین بابت عقب نیستیم یا میخواهم دیگر برای خودم زندگی کنم یا حالا میخواهم خودم را بشناسم یا میخواهم خودم را پیدا کنم.
پرت و پلاهایی از این قبیل کاملا نشان دهنده یک آدمی است که فکر میکند ازدواج زندان است و با رفتن داخل ازدواج به زندان میرویم.


یک‌ عده ای برای ورود به یک چنین زندانی احتمالاً کوشش می‌کنند تا آنجایی که ممکن است آن را به تاخیر بیاندازند.
البته ازدواج یک جنبه های متضاد و متناقض دارد از نظر علمی و تکنیکی یک دلیل بسیار مهمی که مردم ازدواج میکنند.
به خاطر رابطه جنسی است ولی شما وقتی که در حریم چارچوب زندگی زناشویی وارد شدید اولین حکمی که صادر می‌شود در ازدواجی که به خصوص بر اساس خانواده هسته‌ای است این است که شما از این به بعد با هیچکس دیگر نمی توانید رابطه جنسی داشته باشید.
این تضادی است که ما به عنوان انسان میپذیریم گرچه بسیاری معتقدند که در یک حیوانی مانند انسان اگر به جنبه حیوانی نگاه کنیم این کار بسیار مشکل و یا غیر ممکن است که من با آن راحت نیستم ولی به هر حال گفت و گو در این باره هست.

این مطالب راحتما بخوانید:

 💡خلاصی از روابط گذشته برای داشتن رابطه زناشویی سالم

 💡تعهد در رابطه زناشویی را چگونه تقویت کنیم؟

نتیجه ای که می خواهم بگیرم این نگاهی است که ما داریم که ازدواج یک زندان است یا یک دری است برای یک نوع زندگی بهتری که در آن آزادی عمل بیشتری وجود دارد؟




ازدواج
این نکته را خدمتتان عرض کنم سالها تجربه من با جوان‌ها من را به اینجا رسانده است که برخی از اوقات اگر یک پسر و دختر که نسبتا از حداقل بلوغ (Maturation) برخوردارند و واقعا به همدیگر فرصت‌ها را داده‌اند و به طریق درست همدیگر را دوست دارند و عاشق هم شده اند حتی در دورانی که به دانشگاه میروند اگر با هم باشند یا با هم ازدواج کنند درست است که موانع و محدودیت هایی برایشان به وجود می آید و درست است که تشکیل خانواده ایده‌آل است اما به نظرم بسیار غیر واقع بینانه است و غالب اوقات موجب گرفتاری است تا فایده‌ای داشته باشد
مانند: شب عروسی که باید مفصل باشد و خانه های جدید و زندگی تازه ای باشد تا با هم زندگی کنند ولی یکی از حسن ها آن است که به چنان امنیت و آرامشی می رسند که می‌توانند به کار درسشان رشدشان و سلامتشان خیلی بهتر و راحت تر برسند و به جلو حرکت کنند.
بنابراین ما نمی‌توانیم بگوییم دو پسر و دختر ۲۵ ۲۶ ساله هستند بلوغ لازم را در زمینه‌های مختلف دارند و هر دو دوره های عالی دانشگاهی را دارند و طی می کنند و درآمدی ندارند ولی به هر حال هزینه هایی دارند که این هزینه ها به نوعی پرداخت می شود چه دلیلی دارد که با هم زندگی نکنند.

 ازدواج
بسیاری از ما فرضمان این است که نه بگذاریم اول مدارکشان را بگیرند و مدتی کار بکنند و خانه و زندگی داشته باشند تا بتوانند عروسیشان را مثلاً به خوبی برگزار کنند.
مثلاً بگوییم ۱۰ سال پنج سال دور از هم زندگی کنند با هم نباشند ده ها و صدها ضرر و خطر را قبول کنند و هزاران مزیت و امتیاز باهم بودن را رد کنند برای این که می خواهند شب عروسی داشته باشند
آن هم تازه اگرقرار باشد پولشان را خودشان بدهند یا پدر و مادر الان بدهند و یا احتمالاً وقتی عروسی می کنند به خانه‌ای بروند که ۴ اتاق داشته باشد که تازه داخل یکی از این اتاق ها بیشتر نمی خوابند.
چه دلیلی برای این کار هست؟
بنابراین مسئله اصلی و اساسی درست بودن یک ازدواج است تا اینکه:
آیا جشن عروسی می توانند بگیرند یا نه؟
آیا خانه خودشان را دارند یا نه؟
هزینه های خودشان را خودشان می توانند در بیاورند یا با کمک پدر و مادر پرداخت می‌کنند؟
اگر پدر و مادری به پسر یا دختر می توانند کمک کنند تا این دو با هم زندگی کنند خوب این کمک را بکنند تا آنها با هم زندگی کنند
معمولاً با زندگی کردن با هم هزینه ها کمتر میشود و درآمدهای هر دو بسیار کمک کننده است و در دو خانه نیستند و دو تلویزیون و دو برق را معمولاً مصرف نمی کنند.
علتی که این موضوع را مورد بحث قرار دادم این است که:
برخی از باور های عجیب و غریب ما در جامعه مان آنقدر جا افتاده که فکر می کنیم که عروسی وقتی است که آدم درس بخواند و کارهایش را تمام کند و پول در بیاورد و خانه و زندگی داشته باشد و آنگاه برود و عروسی کند خیر این طور نیست!!!

ازدواج
زیرا این باور ها زمانی است که آدم ها می خواهند دختر بهتر بخرند دختر هم می‌خواهد پسره بهتر شکار کند. مسئله مسئله‌ی خرید و فروش است.
یعنی ما یک پولی داشته باشیم کالای بهتر بخریم یا ما صبر کنیم تا کالای مان پخته شود و به مرحله قابل ارائه برسد بعد بیاوریم در بازار بفروشیم.
یعنی هنوز آن بقایای ذهنی و فکری است والا برای دو تا آدمی که حداقل ها را دارند دلیلی ندارد که با هم ازدواج کنند و بگذارند خودشان تصمیم بگیرند.

منبع:دکتر فرهنگ هلاکویی

این مطالب راحتما بخوانید:




 💡رابطه جنسی یک رابطه برابر نیست

 💡آیا میدانید نگاه ابزاری در رابطه زناشویی مخرب است؟

این مطالب را هم حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا
Exclamation Triangle Check code