رشد و توسعه فردیهمه مقالات

چرا گرفتار حس خود ناباوری ام ؟

گرفتار حس خود ناباوری ام 

دائما توانایی و استعداد خود را زیر سؤال می برم. با اینکه در اعماق قلبم احساس می کنم فردی باهوش و توانا هستم، اما وقتی در نیمه ی انجام کاری مثل یک مسابقه ی تنیس یا جلسه ای کاری قرار می گیرم ناگهان با خود فکر می کنم شاید نتوانم از پسش بر بیایم.» به کارهایی که دوست دارم انجام دهم، فکر نمی کنم، زیرا می دانم بسیار دور و دست نیافتنی هستند. در مجموع، فکر می کنم اعتماد به نفس دارم، اما گاهی اوقات دست به هر کاری که میزنم خرابکاری به بار می آورم.

تحلیل گرفتار حس خود ناباوری ام 

هرکاری که انجام می دهیم هماهنگ با تصوری است که از خود داریم .تصور ما از خود ، تعیین کننده ی رفتار ، افکار ، عقاید و احساسات ماست.

تحلیل گرفتار حس خود ناباوری ام 

تفاوت اصلی میان افرادی که خودانگاره ی مثبت و آنان که خودانگاره ی منفی دارند این است که عملکرد ضعیف افراد دسته ی اول باعث نمی شود که خود را آدم بدی ببینند ، اما کسانی که تصور ضعیفی از خود دارند تمامی مسائل را به خود می گیرند، حتی مسائلی را که هیچ ربطی به آنها ندارد. به همین دلیل است که چندان تمایل ندارید از محدوده ی مهارت و توانایی خود خارج و با موقعیت های جدید زندگی تان رو به رو گردید.

عادت کرده اید که فقط شکستهای زندگی تان را به یاد داشته باشید و بر کارهای اشتباهی که انجام داده اید انگشت بگذارید، نه کارهای خوب و مفیدی که تا به حال انجام داده اید. وقتی در رقابتی پیروز میشوید به خود می قبولانید که حریف تان مخصوصا اجازه داده که برنده شوید یا روز بدبیاری اش بوده است. به ندرت پیش می آید تا موفقیت های تان را به مهارت و استعدادی که دارید نسبت دهید. هر موفقیتی را به حساب خوش شانسی و خوب بودن شرایط می گذارید.




برای موفقیت های تان هیچ ارزش و اعتباری قائل نیستید، در حالی که خود را به خاطر شکست های تان مقصر میدانید. خوب خودت

اگر چه به صورت آگاهانه میدانید که نمی توانید در تمامی موارد خوب باشید، هر ضعفی باعث می شود خود را زیر سؤال ببرید. به معنای دیگر، خودباوری ضعیف در یک جنبه از زندگی تان منجر به عزت نفس پایین می شود. در برهه ای از رشدتان، از منبع تشویق بی بهره بوده اید. عزت نفس پایین کم کم در تمامی جوانب زندگیتان گسترده و تبدیل به باور کلی شما از خود شده است. افرادی که دست کم در یک بعد از زندگی شان به موفقیت دست می یابند معمولا ویژگیهای منفی را به خود نمی گیرند.

شما تنها به خصوصیات منفی تان توجه می کنید و آن را مبنای هویت شخصی و کلی تان قرار میدهید.

تنها منبع غرور و افتخارتان معمولا ویژگی ای سطحی مثل وضع ظاهرتان است. وقتی قرار باشد تا آن خصوصیت خاص را زیر سؤال ببرید، گویا ارزش کلی تان را زیر سؤال می برید. به عبارت دیگر، تمامی ارزش های روانی تان را به مویی بند می کنید.




در این حالت ، تیپ های شخصیتی متفاوت، رفتارهای متفاوتی بروز و افراد درونگرا بیشتر از اجتماع فاصله گرفته ، منزوی می شوند. در حالی که افراد برون گرا خواهان جلب توجه برای جبران کردن کمبودهای شان هستند. آنها همان کسانی هستند که معمولا صدای پخش صوت اتومبیل شان را بسیار بلند می کنند.

افراد درونگرا

برای همه ی ما پیش آمده است که گاهی به خود، توانایی ها، خواسته ها، اهداف یا مسائل دیگر زندگی مان شک کنیم. مسئله این است که آیا اجازه می دهیم این شک ها مسیر خود را طی کرده و ناپدید شوند یا برعکس، به آنها متصل شده و اجازه می دهیم در ما ریشه کنند. همه ی ما دارای نقاط قوت و ضعیفم. این حقیقتی غیرقابل انکار است.

راهکار گرفتار حس خود ناباوری ام 

از فردا، هر کاری که به نحو احسن انجام می دهید را یادداشت کنید. به جای این که دائم خود را به خاطر اشتباهات تان سرزنش کنید، کارهایی که با موفقیت انجام می دهید را بنویسید. وقتی قبل از فرستادن فرزندانتان به مدرسه آنها را در آغوش گرفته و می بوسید، به خود به خاطر این که پدر یا مادری با حساس و با محبت هستید آفرین بگویید. وقتی به موقع در محل کارتان حاضر می شوید، خود را به خاطر منضبط بودن ستایش کنید. وقتی باعث می شوید تا لبخند و خنده روی لبان کسی بنشیند، خود را به خاطر این توانایی تشویق کنید. هر وقت هدایت جلسه ای را به عهده می گیرید.

هر کاری که به نحو احسن انجام می دهید را یادداشت کنید

فروشگاه الو کالا

یک گزارش مهم می نویسید، مشکلی را حل می کنید از کاری که انجام می دهید لذت می برید، آن را برای خود یادداشت کنید برای تمام موفقیت هایی که در طول روز به دست می آورید حال کوچک یا بزرگ ، به خود یک یادداشت تبریک بدهید.

در ماه آینده، هفته ای یک فهرست جدید تهیه کنید. در پایان ماه هنگامی که هر چهار فهرست خود را مرور می کنید خواهید دید که چه زمینه هایی استعداد و مهارت دارید. حال که آنها را شناخته اید می توانید روی توسعه و گسترش آنها تمرکز کنید و انتخاب های آگاهانه ای داشته باشید تا بتوانید هر زمان که لازم شد براسایی توانایی های تان عملکرد صحیحی داشته باشید.

تمرکز کنید

هر وقت که به خود شک می کنید، ضعف های تان را شناسایی کرده و آنها را بپذیرید. وقتی لحظات شک کردن به خود فرا می رسد که برای همه اتفاق می افتد به خود بگویید: «می توانم سرویس زدنم را بهتر کنم» یا «می توانم هنگام صحبت کردن با دیگران، اعتماد به نفس بیشتری داشته باشم» و یا هر جمله ی ساده ی دیگری در رابطه با مشکلی که دارید. با احساسات خود نجنگید و آنها را به چیزهای دیگر ربط ندهید. جملاتی مثل: «من واقعا بی لیاقتم» یا «همیشه اشتباه می کنم» بسیار کلی هستند و البته نامناسب).

به سادگی پذیرفتن نقاط ضعف باعث می شود تا از آنها آگاهی داشته باشید و خود را به خاطرشان سرزنش نکنید. اگر به خود اجازه دهید تا در باتلاق احساسات بد و منفی غرق شوید، دیگر انگیزه ای برای تغییر دادن ندارید. اما اگر واقع بین باشید و بپذیرید که می بایست بعضی از ابعاد زندگی تان را اصلاح کنید، آنگاه به راه حل های عملی و قابل انجامی دست خواهید یافت. راه حل هایی که به شما انگیزه خواهند داد تا آنها را بیازمایید

راه حل هایی که به شما انگیزه خواهند داد

فعالیت جدیدی را امتحان کنید. به خود اجازه دهید تا آغاز کننده ی کاری باشید. یک زبان جدید را بیاموزید. یک بازی ورزشی جدید انجام دهید، جغرافیا بخوانید و پخت یک غذای جدید را بیاموزید. از تجاربتان لذت ببرید! ببینید که در عرض چند هفته با چند ماه چه مطالبی را آموخته اید و هر زمان که متوجه شدید چیز جدیدی وجود دارد که می توانید در آن پیشرفت کنید با کمال میل به استقبال آن بروید.

منبع : دیوید جی . لیبرمن


ممکن است در رابطه با چرا گرفتار حس خود ناباوری ام به این مطالب هم علاقه داشته باشید:

این مطالب را هم حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا
Exclamation Triangle Check code