مسائل کودکان و نوجوانانهمه مقالات

بدانید اصول اخلاقی کودک اهمیت بیشتری از فرهنگ او دارد

در این مقاله میخوانید اصول اخلاقی کودک اهمیت بیشتری نسبت به فرهنگ دارد.

اخلاق و اصول اخلاقی کودک به جای فرهنگ:

به نظر می رسد تغییری پیدا شده است و من و شما به جای فرهنگ باید اخلاق و اصول اخلاقی را به کار ببریم.
به بیان دیگر ما در طول تاریخ،به نگاهی و به مرحله ای رسیده بودیم و رسیده ایم که ،فرهنگ را تا مرحله تقدس و بالاترین راهنمای خودمان می شناختیم و برخی نیز همچنان می شناسند.
حال آنکه به نظر می رسد که اگر نگاهی کمی دقیق تر به موضوع فرهنگ در جوامع مختلف و در طول تاریخ کنیم،نظرکمی مختلف پیدا خواهیم کرد.
به نظر می رسد که تعریف فرهنگ به زبان ساده،راه و روش زندگی است.
یعنی وقتی که درباره فرهنگ ایران سخن به میان می آید یا فرهنگ آمریکا یا ژاپن،یعنی مردمان ساکن ایران یا ایرانیان یا آمریکایی ها یا ژاپنی ها.
چگونگی راه و روش زندگی آنها در زندگی و چگونگی عمل آنها مطرح است.

فرهنگ
به همین علت در بسیاری از موارد،این راه و روش ها به معنی پاسخ هایی است که مردمی در منطقه ای در طول تاریخ،به پرسش های اساسی زندگی پیدا کردند.
و چگونگی طرح مسائل و حل آنها و رفع مشکلاتشان،موضوع و مسئله ای شده که با هم به توافق و یا قرار ووفاق عمومی رسیدند.
مردم پرسش هایی یا مسائل و مشکلاتی درباره تولید مثل، روابط جنسی و درباره اینکه چگونه باید فرزند خودشان را تربیت و بزرگ کنند، داشتند.
در عین حال مایل بودند تا بتوانند از تنهایی،خودشان را دور نگه دارند.
تامین بیشتر اقتصادی داشته باشند شبکه ای از افراد را به دور خودشان داشته باشند که در وقت نیازمندی و بیماری بتوانند از آنها استفاده کنند.
بنابراین نهادی به عنوان خانواده را به وجود آوردند و آن را در طول تاریخ پرورش دادند.

خانواده
ملاحظه می کنید که پرسش ها و سوال های اصولی و اساسی،مسائل و مشکلات زندگی انسان،ما را به جایی رساند و در شرایطی قرار داد که به دنبال جوابهایی بگردیم.
این پاسخ ها به سوال های مکرر زندگی را ،به عنوان فرهنگ بشناسیم.
بدیهی است که بعدا آن را از یک نسل به نسل بعد منتقل می کنیم.
ما یل هستیم که این پاسخ ها در درون ما و عزیزان ما،به گونه ای نهادینه شود و جا بیفتد و کاشته شود و باز به خاطر همین نهادینه شدن آن ها است که ما دست به کاری میزنیم.
و آن این است که نهادهای به وجود می آوریم به عنوان (نهاد)ی ا موسساتی را به وجود می آوریم که بتواند جوابگوی خواسته های اصلی و اساسی و نیازهای ما باشد.
به همین دلیل است که در طول تاریخ شما با نهاد مذهب، و نهاد خانواده نهاد اقتصاد نهاد سیاست که کنار آن نظام حقوقی و نهاد آموزشی داشته،همراه شدیم و آن را به وجود آوردیم.
طی صد سال گذشته ،سه نهاد دیگر نیز به این پنج نهادی که در طول تاریخ دیده می شود،اضافه شده که
عبارتند از:
١- نهاد بهداشت و پزشکی
٢-نهاد ورزش
٣-نهاد سرگرمی و تفریح که در گذشته نبوده است.
به بیان دیگر این سه نهاد جدید که امروزه بیست درصد تولید ناخالص ملی برخی از کشورها را به خودش اختصاص می دهد.
پدیده های جدیدی هستند که به وجود آمده اند.
زیرا انتظارات،سالها مسائل و مشکلات تازه ای را در جهان،با خود نشان داد.
معلوم است که این پاسخ ها به صورت قرارهایی،توافق هایی،قراردادهای سنتی ،رسومی، آدابی، مناسکی و یا میثاق های اجتماعی شد و انسانها بر مبنای آن خاطری آسوده دارند.
که دیگران نیز به این موضوع هاو مسائل،آنگونه که آنها نگاه می کنند و پاسخ می دهند ،پاسخ خواهند داد.
به همین علت است که در برخی از فرهنگ ها،مفهوم فرهنگ با مذهب در آمیخته و بعضی مذهب و فرهنگ را،آنقدر شبیه و مانند هم می دانند که آنها را یکی گرفته اند.
حال آنکه در دنیای امروز جوامعی هستند که حتی پنج درصد یا ده درصد پاسخ های آنها، به موضوع ها و مسائل زندگی،ارتباطی و به باورهای مذهبی آنها ندارد.
به بیان دیگر انسان امروز،در برخی از موارد پاسخ ها را از نظام فلسفی یا نظام علمی می گیرد تا اینکه از سیستم مذهبی ،آنها را جویا شود.
همچنین معلوم است که آن زمان که ما فرهنگ را با مذهب در می آمیزیم،تقدس آن را افزایش می دهیم و توانایی را برای تغییر و دگرگونی از آن می گیریم.
به همین علت است که جوامع به میزانی که فرهنگ و مذهب آنها با هم درآمیخته باشد،از نظررشد،تغییر و تکامل در مسیر و راههای مختلف و متفاوتی حرکت می کنند.
آنچه که مهم است این است که فرهنگ،از هر کجا که آمده باشد و به هر چیز که مرتبط باشد،نوعی بستگی و وابستگی و از جانب دیگر پیوستگی و همبستگی را موجب می شود.

این مطالب را حتما بخوانید:




 💡آیا بچگی یا احساس بزرگی کردن کودک طبیعی است؟

 💡ساده ترین راه برای حل مشکل نخواستن و حق انتخاب کودک

فرهنگ
از یک طرف،ما را گرفتار می کند و نگه می دارد و از جانب دیگر زمینه و شرایطی را فراهم می کند که ما را در کنار هم قرار دهد.
زیرا همه ما از قبل می دانیم که چه انتظار و توقعی می توانیم داشته باشیم و چه پاسخی خواهیم گرفت.
به همین دلیل فرهنگی که قرار است وسیله باشد،در برخی از جوامع تبدیل به هدف شده.
آنچه که باید تغییرات خودش،هدف های انسانی و ارزوهای انسانی را برآورده کند،به هیچ وجه توان لازم را برای مقابله با این مسائل و مشکلات را ندارد.
در واقع فرهنگ ،نوعی غذای پیش ساخته،وسیله از فراهم شده به جهت نیازهای مختلف من و شما می باشد.
و باز به همین دلیل است که بسیاری با آن راحت و آسوده هستند.
زیرا به سهولت می توانند پاسخی برای پرسش های خودشان،راه حلی برای مسئله های خودشان و چگونگی رفع مشکلات خودشان پیدا کنند.
و از طریق ومسیران بتوانند با خاطر آسوده حرکت کنند تا آنجایی که برخی از ما،واقعاً فرهنگ را به عنوان جاده مسطح و هموار می بینیم.
که فقط مایل هستیم با رفت و آمد و تکرار مان،خاطرمان را از هرگونه عدم رضایتی و ناامنی آسوده کنیم.
به همین علت وقتی می بینیم عزیزان ما،از ما پرسش های مختلف و متفاوتی دارند و یا به دنبال جواب هایی هستند،احساس راحتی نخواهیم کرد.
به همین علت می باشد که در دنیای امروز،از آنجا که فرهنگ وسیله ای در مسیر خوشبختی و سلامتی روانی و موفقیت انسان است،باید مانند رودخانه ای باشد که به سمت اقیانوس هستی،اخلاق و عشق و انسانیت حرکت کند.
تا اینکه آب را کدی باشد که آهسته آهسته بگندد و فقط محل جلب توجه حشرات و یا موجوداتی باشد که تمایلی به شفافیت،صافی،زلال بودن نداشته باشند.
و یا آبی باشد که بتوان با آن زندگی کرد و مسائل و مشکلاتی را به نوعی از میان برد.
به همین دلیل از فرهنگی که در دنیای امروز می باشد،در بسیاری از موارد،بازدارنده است.
و فرهنگی است که منبع موثر قبلی است به جهت تجربیات تازه و انتخاب راه حل های جدید.

فرهنگ
به همین دلیل است که بسیاری از مردم در حالی که ریشه خودشان را در این فرهنگ نگه می دارند،اما اجازه می دهد که ساقه و شاخه و برگ و گل و شکوفه آنها،در فضا و هوایی حرکت کند که از آزادی های لازم برخوردار باشد.
گرچه پایه ها و مایه های خود را محکم بر زمین می کوبند،اما همچنان فرصت حرکت را به خود می دهند.
بی دلیل نیست که برخی از مردم در فرهنگ و فضا و هوای دیگر،به راحتی می توانند زندگی کنند.
حتی از آن آب و خاکی که هست و از آن گلی که آن ها را نگه داشته،خودشان را جدا و دور می کنند و به محل دیگر می روند.
اما در اینجا،نباید اشتباهی صورت بگیرد.
گیاه را میشود بر اساس اصول و اساسی از جایی حرکت داد و به زمین دیگری برد.
اما قطع ان،آنگونه که ما با گل ها انجام می دهیم،مرگ آن را به دنبال خواهد داشت.
بنابراین بی ریشه،بی پایه و بی مایه نمیتوان بود،اما فقط هم،ریشه و پایه و مایه نمی توان ماند.
و در حالی که زمینه های فرهنگی از نظر بودن و ارتباطات،اصل و اساس است،اما در چارچوب و روابط انسانی،موضوع و مسئله ی دیگری است.
به همین علت امروزه اخلاق،جای فرهنگ را گرفته است.اصول و امور اخلاقی باید ها هستند.
اموری هستند که صرف نظر از این که من یا شما مرتبط هستند،صرف نظر از این که اینجا یا آنجا هستند،صرف نظر از این که من و شما آن را حتی را دوست داریم یا نداریم و یا صلاح و مصلحت و منفعت ما می باشد یا نمی باشد، باید رعایت شوند.
می دانیم که این امور و اصول اخلاقی،امروز در پنج اصل اصلی و اساسی خلاصه می شوند که
عبارتند از:
١-عدالت و انصاف
٢-واقعیت و حقیقت
٣-محبت و عشق
۴-آزادی و آزادگی یا رهایی و آزادی
۵-حرمت و حیثیت ،آنچه که به عنوان رابطه انسانی، آن را می شناسیم.
این امور،هرگز نه مورد معامله می گیرند،نه مصالحه می شوند و نه می توان آنها را نادیده گرفت.
بلکه انسان امروز کسی است که با تمام وجود کوشش می کند و ما نیز به عزیزانمان می آموزیم که به سمت این ارزش های اخلاقی حرکت کنند.
همیشه راست بگویند،همیشه عادل باشند.همیشه مهربان باشند.
همیشه آزاد و آزاده باشند و همیشه حیثیت و حقوق و سهم و نوبت دیگران را با تمام وجود حفظ و رعایت کنند.
این اموری است که جای آنکه زمینه های فرهنگی را گرفته و حال آنکه در جوامعی که به این فرهنگ یا فرهنگی که دارند،توجه می کنند،.
موجب تظاهر،تعارف،نمایش،بازی،سیاه بازی،فریب، دروغ،پنهان کاری می شوندو به ناچار سبب تغییر در دنیایی که به گونه ای که دیگر باید دید و شنید و زندگی کرد، می شوند. به همین دلیل است که مفاهیم فرهنگی،در نظر و عمل متفاوت هستند.
سخن را به راحتی می توان گفت اما در عمل،آنچه را که گفتیم،انجام نمی دهیم.
حال آنکه زمینه اخلاقی،سخن،نظر و عمل هر دو یکی هستند و تفکیک ناپذیر و اینجاست که فرد اخلاقی،کسی است که نه تنها می گوید،بلکه این اصول اخلاقی را نیز رعایت می کند.
و این تنها استثنایی است که باید در نظر و گفتار انسان با عمل،همیشه منطبق باشد و صدق کند و جاری باشد.
به همین علت است که انسان امروز کوشش می کند که به آگاهی برسد.
در گذشته ها ما به جهل و نادانی خود،نه تنها خوب و خوش بودیم،بلکه آگاهی را موجب ناراحتی و نگرانی می دانستیم.

دانستن
بیشتر ما کوشش می کردیم که چشم خود را ببندیم و نبینیم.
گوش خود را ببندیم و نشنویم و با تجربیات تازه حتی با مردم جدید و با محیط های تازه آشنا و نزدیک نشویم. آگاهی،خودآگاهی،خدا آگاهی
در دنیای امروز،بالاترین میل انسانی بعد از آزادی و آزادگی به دانستن است .
که در کودکی با هیجانی باورنکردنی ،خودش را نشان می دهد. و کنجکاوی یک کودک است که تازه به راه افتاده ، کودکی که با هزاران سوال هرروزه خود پدر و مادر خود را در تنگنا قرار می دهد نشان می دهد که:
لذتی،شوری و شوقی و هیجانی برتر و بالاتر از آگاهی نیست.
پس به دنیای امروز خوش آمدید اگر به دنبال نگاهی هستید.
این آگاهی با خودش باید، خودآگاهی یا قبل از آن خودآگاهی داشته باشد.
به این معنا که نه تنها من آگاهی از جهان و خلق جهان داشته باشم،بلکه آگاهی نیز به خودم داشته باشم.
یعنی برای خودم هم شی خارجی باشم و از بیرون بتوانم به خودم نگاه کنم تا بتوانم واقع بینانه ،دیگران را در جایگاهی و پایگاهی که هستند بشناسم.
بنابراین مفهوم اگاهی با مفهوم خودآگاهی همراه می شود.
انسانی در دنیای امروزه،انسان است که نه تنها گاه است،بلکه به آگاهی خودش نیز آگاهی دارد و به نادانی خودش نیز آگاهی دارد.
همانطور که سقراط گفت:
به این دلیل من خود را،یا دیگران مرا،داناترین فرد روی زمین می دانند و به این دلیل من خودم را فیلسوف می گویم که من کسی هستم که بیش از همه می دانم که چقدر نمیدانم.
بنابراین مفهوم آگاهی و خودآگاهی مسئله اصلی و اساسی انسان می باشد.
اما بر تر از این آگاهی و خودآگاهی،مسئله خدا آگاهی است.

خودآگاهی
همه خوبی ها،از همه زیبایی ها،از همه آنچه که به عنوان حقیقت در جهان وجود دارد.
انسان سالم به جای فرهنگ،به دنبال آگاهی،خودآگاهی و خداآگاهی است.
خدا به مفهوم همه خوبی ها،نه بحث مذهبی و فلسفی.
در همه جوامع،انسان ها،مجموعه همه این خوبی ها را،آن هم خوبی های مربوط به انسان و صفات برجسته انسانی را به عنوان صفات الهی و خدایی دانسته اند،مهربانی،رحمت،شفقت و توانایی هایی مثل علیم بودن،حکیم بودن. این مفهوم از خدا و خود آگاهی مسئله اصلی و اساسی زندگی من و شماست.
بنابراین به جای پیروی و فقط تغییر آنچه که نامش فرهنگ است،ما به دنیایی قدم گذاشتیم که خود آگاهی و خدا آگاهی بعد از آگاهی،اهمیت ویژه ای پیدا می کنند.
و به جای فرهنگ و راه و روش گذشته،که در بسیاری از موارد افراد به نادانی با نگرانی و با ناتوانی به نظرهایی و توافق هایی رسیده اند و اصولی را برقرار کرده اند.
و مواردی را پذیرفته اند،باید به چیزی برتر و بالاتر از آن یعنی اصول اخلاقی توجه کنیم.
ما در دنیایی هستیم که همه ما و بعداً خواهیم دید که کودکان،نوجوانان و جوانان ما نیز به وجود آورنده فرهنگ جدید،اما فرهنگی آماده برای تغییر و تحول هستند.




منبع:دکتر فرهنگ هلاکویی

 این مطالب را حتما بخوانید:

 💡چگونه ترس کودک را به امنیت تبدیل کنیم؟

 💡چگونه وقتی با اشتباه کودک روبرو شدیم رفتار کنیم؟

 💡چگونه مشکل پذیرش خطر و ترسیدن کودک را برطرف کنیم؟

فروشگاه الو کالا

این مطالب را هم حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا
Exclamation Triangle Check code