حرمت نفس و اعتماد به نفسهمه مقالات

اعتماد به نفس و حرمت نفس چیست ؟

اعتماد به نفس:

همه ی آدمها همیشه اعتماد به نفس دارند.

فقط تفاوت آدمها در این است که عده‌ای اعتماد به نفس مثبت دارند و حرف آنها این است که من میدونم و میتونم پس انجام میدم.

اما یک عده ای می‌گویند که: من نمی دونم پس نمی تونم. و برخی می گویند: با وجودی که میدونم، اما نمی تونم.

بنابراین افراد اعتماد به نفس منفی دارند.

موضوع اعتماد به نفس، مسئله ی دانایی، توانایی و مهارت آغاز و پایان کار است و غالب اوقات برمی‌گردد به چهارده ماه اول زندگی.




به عبارتی اگر من از تولد تا ۱۴ ماهگی آسیب دیده باشم گرفتار ۷ مسئله و مشکل می شوم که یکی از آنها اعتماد به نفس منفی است.

زیرا پایه ی اطمینان، امیدواری و امنیت و آرامش همگی در ۱۴ ماهه اول شکل و فرم می گیرد.

بنابراین من در بزرگسالی هم، کسی هستم که با این تفکر و نظر، زندگی می کنم که من نمی دونم و نمیتونم یا با وجودی که می دونم، نمی تونم.

عادت ثانویه:

خوشبختانه تغییر اعتماد به نفس منفی به مثبت ، بسیار ساده است.




مهم این است که انسان از یک طرف هدف را مشخص کند و از جانب دیگر در شرایط آرام و راحت و آسوده با داشتن علم، اطلاعات و مشورت و تفکر، تصمیم بگیرد و بعدا خودش را مقید و مجبور به انجام و پایان کار کند.

وقتی که در ۱۰ مورد، ۵۰ مورد و یاصد مورد این گونه عمل کرد، خوشبختانه بعد از آن به عنوان یک عادت ثانویه می‌شود و طبیعت دوم او می‌گردد و کاری را که شروع می‌کند، با این فرض است که باید به آخر برسد، نه اینکه فقط باید کار را شروع کرد.

متاسفانه برخی از مردم یک تصویر و تصوری دارند که باید کارها را شروع کنند و بگذارند ببینند که چه خواهد شد.

خوشبختانه بیشتر مردم از جمله مردم ایران به ویژه افرادی که در محیط های شهری بزرگ شده اند، خیلی مشکل اعتماد به نفس ندارند.

فروشگاه الو کالا

یعنی اعتماد به نفس مثبت دارند و در نتیجه به دنبال کارها می روند و در این زمینه می‌توانند برنده یا موفق باشند.

حرمت نفس:

حرمت نفس پدیده ی بسیار پیچیده‌ای است که ده جز دارد.یعنی کسی که حرمت نفس بالایی دارد معمولاً این ده جزء را به صورت مثبت و خوب و درست دارد.

کسانی که دارای ویژگی کمتری هستند، می شود گفت که حرمت نفس ندارند معمولاً این ۱۰ ویژگی را آنگونه که باید باور داشته باشند و جهان‌بینی آنها باشد و یا آن را فهمیده باشند و یا پذیرفته باشند و بر مبنای آن عمل کنند را ندارند.

ده جزء حرمت نفس:

اولین جزء :

تقدس انسانی را به عنوان تنها تقدس جهان بشناسیم:

“انسان مقدس است و بنابراین تنها تقدس جهان از آن انسان است “

بر اساس اعلامیه ی جهانی حقوق بشر، انسان موجودی است که آزاد به دنیا می‌آید و دارای حقوق و حرمتی است و هرگز نمی شود آنها را از او گرفت و این موجود از جانب دیگر دارای عقل و وجدان است و تنها مسئولیت آن این است که با خوبی و مهربانی با خود و دیگران برخورد کند.

متاسفانه ما، در جهانی زندگی می کنیم که بسیاری از مردم نه تنها انسان را مقدس نمی دانند، بلکه مقدسین برتری و والاتری را نسبت به انسان میفهمند و می پذیرند (بت).

یا برخی از اوقات انسان را حتی از حیوانات هم، کمتر می دانند و اعتقاد آنها این است که انسان در بدو تولد یا کثیف است یا نجس است یا گناه کار است یا بد است یا فاسد است یا هر چیز دیگری و بسیار طبیعی است که چنین نگاهی، بسیار نگاه بد و غلط و خطرناکی است و چنین فردی مطلقاً حرمت را نه برای خودش نه برای انسان های دیگر قائل است.

حتی اگر هر گونه مدعی گفتار یا رفتار باشد.

 دومین جزء:

با این مفهوم همراه است که من و تویی وجود دارد، بنابراین من، منم و تو، تویی:

“همانطور که پوست فیزیکی ما، من و شما را از هم جدا می کند، پوست روانی ما نیز، ما را به آنجا می‌رساند که ما، دو موجود متفاوت هستیم”

و در مفهوم دقیق حرمت نفس، این که من، توام یا تو ، منی، حس تو ، حس من است.

احساس تو، احساس من است، درد تو، درد من است و لذت تو، لذت من است، معنایی ندارد بلکه آن چیزی که وجود دارد، این است که ما از درد دیگری باخبر می شویم و قرار است دوا و دکتر او باشیم، نه هم درداو ویا چگونه او درد می کشد ما نیز باید درد بکشیم.

در چنین صورتی، مادردی را که بد می‌دانیم، به همه تعمیم داده ایم بدون این که برای هیچ کس حتی برای خود آن فرد دردمند نیز فایده‌ای داشته باشد.

و اینکه درد دل بکنیم تا آرام بگیریم، تقریباً در همه ی موارد، بد است وغلط.زیرا نه برای آن فرد فایده ای دارد که باید به دنبال دوا بگردد و نه برای ما.

بلکه آن فرد باید با مسئله و مشکل خودش به صورت واقع بینانه ای روبرو شود.

موضوعی که در اینجا اهمیت دارد این است که قرار است که ما بپذیریم: تو، تویی و من، منم. حتی در عشق.

عشق وقتی معنا پیدا می کند که هر دوی شما به عنوان یک وجود مستقل، آزاد و خودکفا در کنار هم و با هم باشید و دست هم را بگیرید و پیش بروید.

نه اینکه کسی در دیگری گم شود یا کسی بر دوش دیگری سوار شود و تصور کنیم این مفهوم، مفهوم عشق و محبت است.

سومین جزء:

پذیرفتن اصل برابری است. یعنی ما با هم برابریم.

چهارمین جزء:

که در بسیاری از موارد مهم و اساسی است این است که ما با هم یکسان و یا مثل هم هستیم:

مفهوم حرمت نفس یعنی این که هیچ تفاوتی به هیچ شکل و فرمی در میان ما وجود ندارد.

پنجمین جزء:

این است که من از تونه بهترم، نه برترم، نه بالاترم و نه پایین ترم:

به هیچ وجه و به هیچ عنوان این ماجرای بهتر و برتر یا پایین تر و بالاتر معنایی ندارد.

درست مثل این است که شما در جایی که نشسته اید یا هستید احساس برتری و امتیازی کنید و یا به خاطر اینکه سن شما کمتر یا بیشتر است، فکر کنید برتر یا بهتر یا بالاتر یا پایین تر هستید.

این ها مفاهیمی است که از دوران بردگی و بیچارگی و نادانی و گرفتاری انسان سرچشمه میگیرد.

در نتیجه ما، نه بهتریم، نه بالاتر و نه برتریم و نه پایین تر.

ششمین جزء:

من ارزش، اهمیت و اعتبار دارم، همان طور که تو ارزش، اهمیت و اعتبار داری.

همانطور که وقت من مهم است، وقت تونیز مهم است. همانطور که وجود تو با ارزش است، وجود من نیز با ارزش است.

نفی خود، مشکلی را حل نمی کند حتی اگر واقعی باشد. غالب اوقات هم یک تظاهر و فریب است و در حقیقت بی خود بزرگتر کردن و برتر و بالاتر دانستن دیگران معنا و محتوایی ندارد.

هفتمین جزء:

من خوبم همانطور که تو خوبی در نتیجه، نتیجه ی رابطه ی ما نیز خوب است:

“انسان تا به اینجا نرسد که خودش را خوب نداند ، دیگران را نیز خوب نداند و رابطه را خوب نداند، گرفتار است.”

این که ما اشتباه می‌کنیم، اینکه ما کار بد می کنیم ، سر جای خودش هست، اما اصولا انسان موجود خوبی است.

مطالعات نشان می‌دهد که ۹۸ درصد مردم در ۹۸ درصد مواردحتی نه تنها کار خوب می کنند بلکه بهترین کار خودشان را انجام می‌دهند.

پس هیچ کس نمی تواند به ما این نسبت را بدهد که تو بدی، بلکه ما انسان خوبی هستیم که می‌توانیم اشتباه بکنیم.

هشتمین جزء:

من خواستنی و دوست داشتنی هستم همانطور که تو خواستنی و دوست داشتنی هستی:

معنای آن این است که همه ما را دوست دارند و میخواهند همان رابطه ای را که من و شما با پدر و مادرمان یا عزیزانمان داشته‌ایم، از طریق انتخاب میتوانیم داشته باشیم .

نیز می دانیم در دنیایی زندگی می‌کنیم که گرچه ۷ میلیارد نفردر آن هستند، اما ما احتیاج به یک نفر عاشق و کسی که ما را دوست داشته باشد، داریم و شش دوست هم برای همه ی زندگی ما یادر هر زمان کافی است.

بنابراین اگر هفت نفر را میان هفت میلیارد نفر داشته باشیم، هیچ مسئله و مشکلی از نظر ایجاد ارتباط و رابطه یا انسان شدن و انسان بودن پیدا نخواهیم کرد.

نهمین جزء:

من از هیچ چیزی مربوط به خودم، شرمنده و خجالت زده نیستم.

من، نه از سن خودم
نه از قد خودم
نه از وزن خودم
نه از سواد خودم
نه از مدرک خودم
نه از مادرم
از شغلم
نه از خانه ام
نه از اتومبیلم
و نه از فرزندم، خجالت نمی کشم چون خجالتی ندارد.

این نتیجه ی همه ی کار و کوشش و فعالیت یا واقعیات است که مرا به اینجا رسانده است. من نتیجه و پیامد را در هر زمینه ای می پذیرم.

بنابراین دلیلی ندارد که شرمنده و خجالت زده ی
چیزی باشم و یا احساس گناهی بکنم و جایی برای چنین مسئله ای نیست.

این که باید در همه ی زمینه‌ها با خودم در رقابتی باشم که بهتر و برتر بشوم، سر جای خودش هست.

من از آنچه که هستم راضی هستم ولی از خود راضی نیستم. معنایش این است که کوشش میکنم، بهتر و برتر بشوم و تلاشی برای بهتر و برتر شدن خودم که در حقیقت رشد و تکامل و سلامت فیزیکی و روانی و خوشبختی مرا تامین و تضمین می کند، خواهم داشت.

دهمین جزء:

من از دیگران ترس و واهمه ای ندارم:

من گرفتار وحشت اجتماعی نیستم. ترکیب همه ی این ها می باشد که مرا به جایی می‌رساند که حرمت نفس دارم، خود دوستی و دگر دوستی دارم
و در ارتباط با دیگران راحت و آسوده هستم.

“وقتی شما خودتان و دیگران را خوب می دانید و در نتیجه رابطه را خوب می دانید ، هیچ پروایی برای خود بودن و خود شدن خودتان ندارید.”

هیچ دلیلی برای پنهان کاری و دروغ و فریب و تظاهر ندارید. شما همیشه کوشش می کنید آنچه را که حس می کنید، احساس می کنید، می‌اندیشید و باور دارید را مطرح کنید و خاطرتان آسوده است که به دلیل خوبی دیگران و خوبی خودتان اگر گفت‌وگویی هم می شود، به نتایج بهتری خواهید رسید.

اما کسانی که برعکس فکر می‌کنند و رنج می‌برند و به دلیل رنجی که می برند، که بخاطر تصورات و تخیلات و یا برداشت ها و دریافت های بد و غلط و یا گرفتاری‌های آنها و یا بیماریهای آنهاست، قرار نیست من احساس بدی بکنم و یا راه و روش خودم را عوض کنم.

مسئله ی حرمت نفس موضوع مهمی است و متاسفانه شاید بزرگترین مشکل جهان و حتماً یکی از بزرگترین مشکلات ما ایرانیان می باشد.

حرمت نفس بین ۱۴ ماهگی تا ۳۶ ماهگی در انسان بیش از هر زمان دیگری، شکل و فرم می گیرد و به همین علت است که سه سال اول زمینه را برای اعتماد به نفس مثبت و حرمت نفس فراهم می‌کند و یا متاسفانه به دلیل آسیب ها، اعتماد به نفس منفی و حرمت نفس پایین پیدا می کنیم.

منبع : « دکتر هلاکویی »

این مطلب را حتما گوش دهید :

 💡حرمت نفس و عزت نفس

 💡ترس از حرف و قضاوت مردم

 💡افزایش حرمت نفس (خودباوری) در کودکان

این مطالب را هم حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا
Exclamation Triangle Check code