چرا بعضی افراد به سادگی من را ناراحت می کنند و آزارم میدهند؟
برای پاسخ به سوال چرا بعضی افراد به سادگی من را ناراحت می کنند ؟ مطالعه ی مقاله زیر را پیشنهاد میدهیم
علت ناراحتی از رفتار دیگران
نکات بسیاری در مورد افراد وجود دارد که من به واقع تحملش را ندارم عادات و خصوصیات خاصی وجود دارد که مرا به شدت خشمگین می کند هر زمان که این افراد را میبینم یا مجبورم با آنها صحبت کنم ، به سادگی ناراحت می شوم.
تحلیل چرا بعضی افراد به سادگی من را ناراحت می کنند:
البته تقریبا همگی ما دارای خصوصیاتی ناخوشایند و غیرقابل قبول هستیم.
مخالفت نسبت به یک خصوصیت خاص اغلب به دلایل زیر اتفاق می‌افتد:
به طور کلی خصوصیاتی که در دیگران وجود دارد و به نظر شما ناخوشایند و زننده می آید معمولاً همان خصوصیاتی است که در وجود خود شما هم هست و باعث آزارتان می شود.
اگر فرد نامنظمی باشید، با افراد تنبل با خشونت برخورد می‌کنید. دیدن چنین رفتارهایی در دیگران برای شما ناخوشایند است ، زیرا نوعی عامل یادآورنده برای ضعف هایتان می باشد.
این همان بازتاب های شخصیتی شماست که برایتان ناخوشایند است و لزوماً هیچ ارتباطی به دیگران ندارد.
به همین دلیل، یک فرد خود محور و خودخواه اولین کسی است که نسبت به خودخواهی دیگران خودبین بودن آنها اعتراض می‌کند.
حتی این احتمال وجود دارد که شما به خاطر رفتارهای بد دیگران که هیچ ارتباطی به شما ندارد آزرده شوید.
هر نوع ضعفی در دیگری شما را به یاد اشتباهات و ضعف های خودتان می‌اندازد.
ممکن است تنها به این دلیل از شخصی بدتان بیاید که بعضی از جنبه های رفتاری خود را قبول دارید و چون نمی توانید با ضعف ها و بی کفایتی های خود کنار بیایید هر نوع ضعفی را در دیگری زیر سوال می برید.
در بعضی از موارد رفتار و خصوصیات ناخوشایندی که از دیگری سر می زند در واقع از آن خود فرد نیست، بلکه شما آن را به وجود آورده اید.
شما خودتان نیستید آن رفتار را در خود حلاجی کنید بنابراین آن را در مورد شخصی دیگر آشکار می سازید تا بتوانید خود را از بند آن برهانید.
همچنین گاهی اعتراض به رفتارهای دیگری ممکن است ریشه در گذشته ی شما داشته باشد.
هر کس که چنین رفتارهایی از خود نشان دهد، شما را به صورت خودکار به یاد فردی در گذشته تان می اندازد. به همین دلیل باعث می شود تا نسبت به او احساس بدی پیدا کنید.
راهکار:
واکنش های خود را بررسی کنید و از آن به عنوان موقعیتی برای یادگیری بهره بگیرید.
به یاد داشته باشید شخصی که شما را عصبانی می کند بر شما مسلط است.
چرا به دیگران اجازه می دهید تا کنترل احساسات شما را در دست بگیرند؟
به جای اینکه انرژی ارزشمند خود را صرف دوست نداشتن شخصی کنید می توانید از آن برای خود شناسی بهره بگیرید.
به عنوان مثال:
وقتی فردی که به شدت متکبر و خودخواه است ضربه ای به شما وارد می کند و باعث خشمتان می شود به خود می گویید، من هرگز به اندازه ی او خودپسند نیستم.
به طور حتم دلیلی وجود دارد که رفتار او تا این اندازه شما را به خشم آورده است.
موقعیت هایی را در نظر بگیرید که خود نیز گهگاه اعمالی را انجام می دهید که ناشی از خودپسندی تان باشد و سعی کنید بلافاصله رفتاری داشته باشید که به عنوان پادزهر عمل کند این پادزهر می تواند به سادگی یک جمله باشد: من انسانی متواضع هستم!
اگر واقعاً نتوانستید هیچ دلیلی برای رفتار خودخواهانه خود بیابید شاید شخصی با این خصوصیت در گذشته شما بوده است که باعث شده با خود عهد کنید هرگز همانند آن نشوید و شاید در اثر افراط وارد مسیر خلاف آن شده‌اید!
در هر صورت خوشحال باشید که چنین رفتارهای مضری از دیگران سر می زند نه از شما!
خود و دیگران را با تمام بدی ها و خوبی ها بپذیرید.
هیچکس کامل نیست.باور داشته باشید یا نه حقیقت این است که هرکس منتهای تلاش خود را برای خوب بودن می کند.
نقص های رفتاری و شخصیتی دیگران را ببخشید به هر حال هر چقدر هم که آن فرد بد باشد مطمئناً به بدی آتیلا که نیست ، درست است؟
همچنین بیاموزید که خود را نیز ببخشید
اگر فکر می‌کنید در تمامی سال های زندگی تان به دیگران شک داشته‌اید و همیشه نسبت به خود بدبین بوده‌اید، بهتر است در رفتار تان تجدید نظر کنید زیرا نمی توانید با هر دوی این احساسات به زندگی ادامه دهید.
اگر خود را به شدت مورد قضاوت قرار می دهید، مطمئناً در مورد دیگران هم به همین شکل قضاوت می کنید.
بنابراین سریعترین راه بخشش و پذیرفتن دیگران همان گونه که هستند این است که ابتدا خود را ببخشید یک خصوصیت خوب در مورد شخصی که شما را آزرده است پیدا کنید.
مهم نیست آن شخص چه کسی باشد، مطمئناً یک خصوصیت با ارزش و قابل احترام در او وجود دارد هر چه سر سخت تر باشد، شما بهتر می توانید میزان انعطاف پذیری خود را محک بزنید.
مثلاً اگر او آنقدر لجوج و سرسخت است که اگر او را زیر یک تخته سنگ قرار دهید باز هم کوتاه نمی آید ، می‌توانید جنبه ی مثبت آن را در نظر بگیرید.
برای مثال ، اگر به دنبال شخصی متعهد و رازدار می گردید او بهترین گزینه است.
در واقع اگر کشورمان در حال جنگ باشد و هم یک اسیر جنگی و تمام سرنوشت ملت به او بستگی داشته باشد، دشمن هر چقدر هم که او را شکنجه دهد تا حرف بزند او این کار را نخواهد کرد!
حال متوجه منظورم شدید؟
به دیگران احترام بگذارید و آنها را مورد ستایش قرار دهید و ببینید چگونه می توانید رفتار های خوبشان را در نظر خود تقویت کنید.
شاید هم نتوانید آن خصوصیات خوب را همانگونه که هستند در خود به وجود آورید، اما دست کم می توانید آنها را ارج نهید و تمام تلاشتان را بکنید تا در مسیری متعادل گسترششان دهید.
منبع: دیوید جی . لیبرمن
| این مطالب راحتما بخوانید:
💡چرا وقتی تنها هستم رادیو یا تلویزیون باید روشن باشد ؟ |
