تکنیک های موفقیت در مدیریت هدف محور
مدیریت هدف محور:
مدیریت هدف محور که با گماردن افراد مناسب در جایگاههای مناسب حاصل میشود، ابزاری حیاتی برای افزایش بازده و نتایج است.
اغلب مدیران هرگز از مدیریت هدف محور استفاده نمی کنند یا آن را به شکل نادرست و نامناسب به کار می گیرند.
مدیریت هدف محور برای کارمندان شایستهای کاربرد دارد که توانایی خود برای انجام کار در یک سطح کیفی قابل قبول را نشان دادهاند.
وقتی کاری باید انجام شود، آن را به فردی میسپارید که احساس می کنید قادر به انجام آن به بهترین نحو است.
شاید این کار رسیدن به میزان مشخص فروش، شروع و اتمام یک پروژه یا تغییرات کلی در یک بخش یا قسمت باشد.
هدف، واگذاری کامل کار به شخصی است که در گذشته توانایی انجام این نوع کار را از خود نشان داده است.
به یاد داشته باشید:
که «اتمام موفقیت آمیز کار ها »کلید قدم گذاشتن به مسیر سریع رشد کسب و کار است.
توانایی برنامه ریزی، سازماندهی و اتمام یک کار یا پروژه در سطح قابل قبول مهمترین مهارتی است که میتوانید در زندگی کاری خود به دست آورید.
شفافیت دوست شما است:
در مدیریت هدف محور، شفافیت بهترین دوست شما است. وقتی فردی که می خواهید کار را به او بسپارید انتخاب کردید، درباره ی کارهایی که باید انجام شود و روش ارزیابی آنها توافق کنید.
این کار مستلزم صحبت فراوان است تا هر دو، تعریف شفافی از کار به دست آورید و درباره ی روش ارزیابی آن به توافق برسید.
سالها پیش رئیسم از من خواست که مسئولیت یک پروژه ی توسعه ی املاک در حومه ی شهری کوچک در ۳۰۰ مایلی دفتر کارمان را بر عهده بگیرم.
من تشنه ی کار و بلند پرواز بودم و فوراً این وظیفه را پذیرفتم.
روز بعد، به نزدیکترین شهر بزرگ آن منطقه پرواز کردم و سپس با اتومبیل به آن شهر کوچک رفتم و به بررسی ملکی پرداختم که شرکت خریده بود.
آن ملک هیچ ارزشی نداشت مگر اینکه آن را به قطعات کوچک تقسیم میکردیم و می فروختیم.
وظیفه ی من نیز همین بود، گرچه قبلا هرگز چنین کاری نکرده بودم.
رئیسم که مدیر فوق العاده ای بود این ملک را از یک کارگزار املاک خریده بود. وقتی وظیفه ی تبدیل آن به یک سرمایهگذاری مالی پایدار را به من محول کرد هرگز به آن شهر نیامده بود و ملک را ندیده بود.
من کارآموز مشتاقی بودم. از همه سوال میپرسیدم، یادداشت میکردم و سپس یادداشت ها را با هم مقایسه می کردم.
مهندسان مجربی استخدام کردم که مشاورههای خوبی به من دادند و مرا به کار شناسان سایر حوزه ها معرفی کردند.
در نتیجه، در عرض هیجده ماه توانستم برنامهی توسعه ی ملک را کامل کنم.ملک را به قطعات کوچکی تقسیم کردم که پارکینگ خیابان برای ۳۳۵ خانه، یک پارک صنعتی و یک مرکز خرید تجاری داشت.
بر اساس این برنامه ها با شورای شهر همکاری کردم تا تاییدیه بگیرم، یک شرکت مهندسی را احیا کردم تا تسهیلات زیرزمینی ایجاد کند و جاده بسازد و سپس همه ی قطعات را به توسعه دهندگان فروختم که آنها هم سپس محله های مسکونی، پارک صنعتی و مراکز خرید احداث کردند.
این مطالب راحتما بخوانید: |
مدیریت بر اساس یک هدف شفاف :
بخش جالب این داستان جدای از مطالبی که آموختم و ۳ میلیون دلار سودی که به شرکت برگرداندم این بود که رئیسم هرگز از آن ملک بازدید نکرد.
صددرصد مسئولیت را به من واگذار کرد تا صدها جزئیات لازم برای موفقیت پروژه را شخصاً کامل کنم.
او استاد مدیریت هدف محور بود. بعد از این که درباره ی کاری که باید انجام شود توافق کردید، درباره ی روش سنجش، معیارهای عملکرد و برنامه انجام و اتمام کار توافق کنید.
درباره ی جزئیات بحث و مذاکره کنید و حتی بعد از آن می توانید با کسب اطلاعات جدید آنها را تغییر دهید.
در دسترس باشید:
دومین بخش مدیریت هدف محور این است که
“فرد مسئول دسترسی راحتی به شما داشته باشد”
باید به او توضیح دهید که مسئولیت کامل کار به او محول شده، اما نیاز به کمک یا همکاری داشته باشد، همیشه در دسترس هستید.
شخص را در انجام کار آزاد بگذارید. از آنجا که هر دو درباره ی نتیجه ی پایانی یا هدف نهایی پروژه توافق کردهاید، به آن فرد اجازه دهید که با ایده ها، روشها و تکنیکهای خود به هدف دست یابد.
حتی اگر فکر می کنید خودتان میتوانید یا باید این کار را به شکلی متفاوت انجام دهید، بیشترین آزادی ممکن را به افراد بدهید تا روش هایی خلاقانه برای مدیریت شرایط موجود در تکمیل پروژه پیدا کنند.
در ارائه ی ایده و پیشنهاد بی میل نباشید، اما اجازه دهید افرادی که کار را به آنها محول کرده اید تصمیم نهایی روش انجام کار را اتخاذ کنند.
در نهایت، برنامه ای تدارک ببینید که پروژه را بر یک مبنای از پیش تعیین شده مثلا هفته ای یکبار،دو هفته یک بار یا ماهانه بررسی کنید.
هر چه وظیفه ای که محول کرده اید مهم تر باشد،کنترل منظم آن هم اهمیت بیشتری پیدا میکند تا مطمئن شوید بر اساس برنامه و بودجه تعیین شده پیش می رود.
بازده را چند برابر کنید:
مدیریت هدف محور روشی موثر برای چندین برابر کردن بازده از طریق واگذاری کارها و مسئولیتهای حساس به کارمندان مجرب است.
همچنین واگذاری مسئولیت کامل پروژه یکی از قدرتمندترین روشهای پرورش روحیه ی رقابت و اعتماد به نفس در افراد است.
“همه ی مدیران موفق در مدیریت هدف محور استاد شدهاند”
زیرا باعث میشود کار هایی بسیار بیشتر از یک مدیر معمولی انجام دهند.
مدیریت استثنا محور:
مدیریت استثناء محور یکی از بهترین ابزار صرفهجویی در زمان و تربیت افراد است.
کارکرد آن به این ترتیب است:
وقتی وظیفه ای رابه شکلی شفاف، قابل سنجش و با محدوده ی زمانی محول کردید، به آن فرد بگویید « فقط زمانی نزد من بیا که انحرافی از موارد توافق شده پیش آمده باشد».
در مدیریت استثنا محور «بهترین خبر ،بیخبری است».
اگر خبری از کارمند نمی شنوید، می توانید با خیال راحت مطمئن باشید که همه چیز به خوبی و بر اساس برنامه پیش می رود.
در سایر حوزهها هم میتوانید از مدیریت استثنا محور استفاده کنید.
وقتی مشغول گفتگوی تلفنی با کسی هستم که تمایلی به تعیین قرار ملاقات در زمان مشخص ندارد، می گویم: بیایید مدیریت استثنا محور داشته باشیم و پنج شنبه بعد از ظهر با هم ملاقات و گفتگو کنیم.
اگر مسئله ای پیش آمد و این زمانبندی مناسب نبود، میتوانید بامن تماس بگیرید تا قرار را به زمان بهتری موکول کنیم.
اما اگر خبری از شما نشد، فرض من این است که ساعت ۳ با هم ملاقات خواهیم کرد.
این روش حداکثر آزادی را به افراد می دهد، شما را از تلفن های بی پاسخ و نیاز به رابطه ی دائم با طرف مقابل نجات می دهد و نشانگر اعتماد فراوان شما به توانایی شخص مقابل در انجام کار است.
آزادی و مسئولیت پذیری:
دو مورد از بهترین انگیزاننده ها در کسب و کار، آزادی و مسئولیت پذیری است.افراد دوست دارند حداکثر آزادی را در انجام کارهایشان داشته باشند.
در عین حال، واگذاری مسئولیت انجام موفق کارها به افراد باعث افزایش خودباوری و اعتماد به نفس آنها میشود و هر یک مکمل دیگری است.
شما به عنوان مدیر میتوانید اثربخشی خود را به تعداد افرادی که می توانند مسئولیت اتمام کارها را بر عهده بگیرند و آنها را بدون نظارت و دخالت مستقیم شما انجام دهند، چندین برابر کنید.
همیشه به دنبال واگذاری کارها با استفاده از مدیریت هدف محور، استثنا محور یا هر دوی آنها به صورت هم زمان باشید.
هر چه کارهای بیشتری توسط سایرین و بدون دخالت و نظارت مستقیم شما انجام شود، میتوانید کارهای بیشتری انجام دهید و زمان بیشتری برای انجام آن دسته از کارهایی دارید که فقط از عهده ی خودتان ساخته است و برای موفقیت شما در جایگاه فعلی حیاتی است.
منبع : « برایان تریسی »
این مطالب راحتما بخوانید:
💡آیا شما هم می خواهید یک مدیر اثر بخش باشید ؟ |